فرهنگ، ارتباطات، رسانهها و سبک زندگی
محمدتقی کرمی؛ شیما فرزادمنش
چکیده
پژوهش حاضر به تاثیر همه گیری ویروس کوید19 بر بازنمایی زندگی روزمره در صفحات زنان متاهل اینفلوئنسر سبک زندگی در چهارماه نخست همهگیری در ایران می پردازد. مسئلۀ پژوهش، چگونگی بازنمایی دوران قرنطینه در صفحات اینفلوئنسرهاست و محققان تلاش می کنند نوع معنایابی ویروس کوید19 را در این صفحات تحلیل کنند. اینفلوئنسرهای سبک زندگی در اینستاگرام ...
بیشتر
پژوهش حاضر به تاثیر همه گیری ویروس کوید19 بر بازنمایی زندگی روزمره در صفحات زنان متاهل اینفلوئنسر سبک زندگی در چهارماه نخست همهگیری در ایران می پردازد. مسئلۀ پژوهش، چگونگی بازنمایی دوران قرنطینه در صفحات اینفلوئنسرهاست و محققان تلاش می کنند نوع معنایابی ویروس کوید19 را در این صفحات تحلیل کنند. اینفلوئنسرهای سبک زندگی در اینستاگرام پرطرفدارترین راویان زندگی روزمره هستند و به دلیل دسترسی به منابع اقتدار، ظرفیت های بالایی در معناسازی از پدیده ها دارند. در این پژوهش، شیوه های روایت زندگی روزمرۀ مجازی در دوران همه گیری ویروس کوید19، براساس نظریۀ تحلیل روایت رِیسمن مورد مطالعه قرار گرفته و روش تحقیق کیفی و مبتنی بر مردمنگاری مجازی بوده است. براساس تکنیک تحلیل روایت، داده ها که شامل پستهای اینفلوئنسرهای سبک زندگی بوده اند، پردازش شده و انواع استراتژی های روایت زندگی خانوادگی در دوران قرنطینه در دو سطح مضمونی و ساختاری تحلیل شده اند. در بخش اول«زنان سایبورگ به مثابه راویان قرنطینه»، یافته ها تحلیل مضمونی شدهاند و چهار گونۀ: برساخت فانتزی-کرونا، برساخت مضاعف گفتمان انگیزشی، نوستالژی پیشاکرونا، پزشکی کردن زندگی روزمره سنخ شناسی شده است. در بخش دوم یافته ها به تحلیل ساختاری نسبت عکسها با نوشتار در پستها و مکانیزمهای تاثیرگذاری اینفلوئنسرها پرداخته شده و دو گونۀ: چرخش پلتفرمی و استراتژیهای رفع چالش تاثیرگذاری بر مخاطب، صورت بندی شده است.
مجید سعادتی؛ اکبر نصراللهی؛ اسماعیل سعدیپور؛ سیدعلی رحمانزاده
چکیده
خبرگزاری صداوسیما، بهعنوان رسانۀ جریان اصلی در کشور، برای عقبنماندن از رسانههای رقیب در حوزۀ خبر و اطلاعرسانی باید از تمام ظرفیتهای روز دنیا، ازجمله شبکههای اجتماعی مجازی، استفاده کند. لذا، شناخت نحوۀ فعالیت رسانههای خبری رقیب در این حوزه ضروری به نظر میرسد. در این پژوهش، ضمن مطالعۀ تطبیقی اینستاگرام خبرگزاری صداوسیما ...
بیشتر
خبرگزاری صداوسیما، بهعنوان رسانۀ جریان اصلی در کشور، برای عقبنماندن از رسانههای رقیب در حوزۀ خبر و اطلاعرسانی باید از تمام ظرفیتهای روز دنیا، ازجمله شبکههای اجتماعی مجازی، استفاده کند. لذا، شناخت نحوۀ فعالیت رسانههای خبری رقیب در این حوزه ضروری به نظر میرسد. در این پژوهش، ضمن مطالعۀ تطبیقی اینستاگرام خبرگزاری صداوسیما و بیبیسی فارسی، سعی شد تا رابطۀ میزان تعامل کاربران با نحوۀ پرداخت سوژههای خبری در اینستاگرام این دو سازمان خبری شناسایی شود. پژوهشگران، برای دستیابی به این مهم، سوژههای خبری یکسان را در بازۀ زمانی 9 ماه (پاییز 98 تا بهار 99) بهصورت هدفمند شناسایی کردند. درمجموع، 180 پست انتخاب شد و با استفاده از روش تحلیل محتوای کمّی بررسی و تحلیل شد. مهمترین یافتههای این مطالعه حاکی از آن است که خبرگزاری صداوسیما در تعداد پستهای روزانۀ منتشرشده عرصه را به رقیب خود واگذار کرده است؛ اما، بین این دو سازمان خبری از منظر عناصر خبری مورداستفاده در تنظیم اخبار تفاوت معناداری وجود نداشت و در قالبهای خبری مورداستفاده نیز اختلاف و تفاوت ضعیفی وجود داشت. در بیبیسی فارسی میان متغیرهای ارزشهای خبری ترکیبی شهرت/برخورد، سوژههای خبری سیاسی و ویدئوهای سیاسی با میزان تعامل کاربران در مؤلفههای لایک و کامنت رابطۀ معناداری وجود دارد. درواقع، به نظر میرسد بیبیسی فارسی با شناسایی نیازهای خبری کاربران و انتظاراتی که ایشان در حوزۀ سوژههای سیاسی دارند و با افزایش کمیت انتشار پستهای مرتبط توانسته میزان تعامل صفحۀ اینستاگرام خود را افزایش دهد.
مجید سلیمانی ساسانی؛ مهدی شهبازی؛ سینا قربانی
چکیده
فرهنگ شهرت از مفاهیم اساسی برای فهم کنشها در بستر رسانههای اجتماعی است. هماکنون، رسانههای اجتماعی قابلیتهای ویژهای در شکلگیری فرهنگ شهرت دارند. دراینبین، اینستاگرام، بهسبب تصویرمحوربودن و فراهمسازی فضای تعاملی کاربران و سلبریتیها، مورد توجه محققان قرار دارد. هدف مطالعۀ پیش رو، از یکسو، بررسی فرهنگ شهرت و پیامدهای ...
بیشتر
فرهنگ شهرت از مفاهیم اساسی برای فهم کنشها در بستر رسانههای اجتماعی است. هماکنون، رسانههای اجتماعی قابلیتهای ویژهای در شکلگیری فرهنگ شهرت دارند. دراینبین، اینستاگرام، بهسبب تصویرمحوربودن و فراهمسازی فضای تعاملی کاربران و سلبریتیها، مورد توجه محققان قرار دارد. هدف مطالعۀ پیش رو، از یکسو، بررسی فرهنگ شهرت و پیامدهای فرهنگی و اجتماعی آن و، از سوی دیگر، بررسی میزان پیگیری صفحات شخصی سلبریتیها از سوی کاربران یا مخاطبان است. از روش کمّی پیمایش و تکنیک پرسشنامه برای گردآوری دادهها و اجرای پژوهش استفاده شده است. در مبانی نظری، به «رهیافت فرهنگ سلبریتی»، «رهیافت سلبریتیسازی و سلبریتیشدن»، «رهیافت اکولوژی سلبریتی»، «رهیافت فضای خصوصی و عمومی سلبریتی»، و «رهیافت روانشناختی به هواداری و سلبریتی» پرداخته شده است. یافتهها نشان میدهد تقریباً 20 درصد کاربران اینستاگرام «اخبار و صفحات سلبریتیها» را پیگیری میکنند. آنها صفحات بازیگران، خوانندگان و ورزشکاران سلبریتی داخلی را بیش از سایر گروههای سلبریتی دنبال میکنند؛ بهطوریکه تقریباً یکسوم کاربران صفحات شخصی بازیگران و خوانندگان سلبریتی را پیگیری میکنند و تقریباً یکچهارم کاربران صفحات شخصی ورزشکاران را. روابط فرااجتماعی، همذاتپنداری و پرستش سه شاخص گرایش به سلبریتیهاست. این مطالعه نشان میدهد که تقریباً 47 درصد کاربران فعال در حوزۀ سلبریتیها به سلبریتیها گرایش دارند؛ بهنحویکه، علاوه بر علاقه به تعامل فرااجتماعی با سلبریتیها، در بُعد انتزاعی به الگوبرداری از ارزشها و نگرشهای سلبریتیها و در بُعد رفتاری به پرستش و تقلید سبک زندگی سلبریتی محبوب میپردازند.
فاطمه راه پیمافرد؛ افسانه مظفری؛ داود نعمتی انارکی
چکیده
هدف این پژوهش تبیین عوامل مؤثر اجتماعی بر مشارکت کاربران ایرانی در اینستاگرام است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر طرح آمیخته از نوع متوالی ـ اکتشافی است. رویکرد پژوهش در بخش کیفی از نوع اکتشافی است و در بخش کمّی توصیفی از نوع پیمایشی است. نمونۀ موردمطالعۀ بخش کیفی از میان متخصصان علوم ارتباطات و جامعهشناسی که کاربر اینستاگرام ...
بیشتر
هدف این پژوهش تبیین عوامل مؤثر اجتماعی بر مشارکت کاربران ایرانی در اینستاگرام است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر طرح آمیخته از نوع متوالی ـ اکتشافی است. رویکرد پژوهش در بخش کیفی از نوع اکتشافی است و در بخش کمّی توصیفی از نوع پیمایشی است. نمونۀ موردمطالعۀ بخش کیفی از میان متخصصان علوم ارتباطات و جامعهشناسی که کاربر اینستاگرام بودند با روش غیراحتمالی هدفمند انتخاب شدهاند. جامعۀ آماری بخش کمّی کاربران اینستاگرام شهر کرج در سال 1399 هستند. آیپی کاربرانی که کاربری آنها با توجه به موقعیت مکانیشان در اینستاگرام مؤید سکونتشان در شهر کرج بود با کمک شرکت ارائۀ خدمات تبلیغاتی در اینستاگرام شناسایی شدند و با روش احتمالی و نمونهگیری تصادفی ساده با بهکارگیری فرمول کوکران 384 نفر انتخاب شدند. ابزار جمعآوری و تکنیک تحلیل دادهها در مرحلۀ کیفی مصاحبۀ نیمساختاریافته و تکنیک تحلیل مضمون و در بخش کمّی پرسشنامۀ محققساخته و مدلیابی معادلات ساختاری از طریق نرمافزار لیزرل است. نتایج نشان میدهد که ویژگیهای سیاسی، فردی، نظام رسانهای، ویژگیهای فرهنگی و ویژگیهای اینستاگرام تأثیر مثبت، مستقیم و معناداری بر مشارکت دارند. بیشترین تأثیر را نظام رسانهای کشور و کمترین تأثیر را ویژگیهای سیاسی دارد و متغیر ویژگیهای محتوا بر مشارکت تأثیر معناداری نداشته است.
محمد سلگی؛ وحید مصطفی پور
چکیده
پژوهش حاضر با هدف شناسایی انگیزههای عضویت در شبکۀ اجتماعی اینستاگرام انجام گرفت. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش پژوهش مردمنگاری مجازی بود. برای جمعآوری دادهها از مصاحبۀ نیمه ساختاریافته استفاده شد. با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند نظری، پس از انجام 61 مصاحبه با کاربران صفحۀ شخصی اینستاگرامِ یکی از محققان اشباع نظری حاصل ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف شناسایی انگیزههای عضویت در شبکۀ اجتماعی اینستاگرام انجام گرفت. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش پژوهش مردمنگاری مجازی بود. برای جمعآوری دادهها از مصاحبۀ نیمه ساختاریافته استفاده شد. با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند نظری، پس از انجام 61 مصاحبه با کاربران صفحۀ شخصی اینستاگرامِ یکی از محققان اشباع نظری حاصل شد. برای تحلیل دادهها، از تحلیل مضمونی استفاده شد. یافتهها نشان داد که انگیزههای اصلی عضویت در اینستاگرام شامل 7 انگیزۀ اصلی: کسب اطلاع، فراغت و سرگرمی، پیوستگی و ارتباط، کنجکاوی، خوداظهارگری، تخلیۀ هیجانی و الگویابی میباشد. با توجه به گسترش گرایش به شبکۀ اجتماعی اینستاگرام و تأثیرات این شبکۀ اجتماعی بر جنبههای مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در کشور ما و خلأ پژوهشی بهخصوص در قالب طرحهای کیفی در زمینۀ شناسایی انگیزههای عضویت در این شبکه در کشورمان، پژوهش کیفی حاضر میتواند بهعنوان پژوهشی نو و پیشقدم در این حوزه مطرح شود و پژوهشگران را به توجه هرچه بیشتر به این موضوع ترغیب و زمینه را برای بررسی این حوزه در پژوهشهای آینده فراهم کند. با توجه به نتایج این پژوهش میتوان گفت افراد با انگیزههای متفاوت و مختلفی به دنبال عضویت و استفاده از شبکۀ اجتماعی اینستاگرام هستند. انگیزۀ افراد برای عضویت در شبکۀ اجتماعی اینستاگرام تکبعدی نمیباشد، بلکه ماهیتی چندبعدی و چندگانه دارد و از فردی به فرد دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر میتواند متفاوت باشد.
جمال الدین اکبرزاده جهرمی؛ اوین احمدی
چکیده
ظهور و گسترش شبکههای اجتماعی مجازی، بهخصوص شبکههای اجتماعی تصویرمحور، فضایی به نسبت باز برای بازنمایی هویت و حتی هویتسازی در اختیار گروههای قومی و به حاشیه راندهشده قرار داده است که بهصورت تاریخی از آن بیبهره بودهاند. این مقاله به دنبال شناخت انواع گونههای هویتی بازنمایی شده زنان کرد ایرانی در شبکۀ اجتماعی ...
بیشتر
ظهور و گسترش شبکههای اجتماعی مجازی، بهخصوص شبکههای اجتماعی تصویرمحور، فضایی به نسبت باز برای بازنمایی هویت و حتی هویتسازی در اختیار گروههای قومی و به حاشیه راندهشده قرار داده است که بهصورت تاریخی از آن بیبهره بودهاند. این مقاله به دنبال شناخت انواع گونههای هویتی بازنمایی شده زنان کرد ایرانی در شبکۀ اجتماعی اینستاگرام و نیز شناسایی راهبردها و فنهایی است که این زنان برای بازنمایی هویت جمعی خود بکار میگیرند. روش تحقیق این پژوهش، روش کیفی نتنوگرافی یا مردمنگاری شبکهای است که برای گردآوری و تحلیل دادهها از الگوی سادبک مشتمل بر سه فن مصاحبه، مشاهده مشارکتی و خوانش محتوای مجازی استفاده شده است. بر اساس یافتهها، کاربران زن گرچه در بازنمایی هویت خود عاملیت بیشتری یافتهاند، اما کنشگری آنها از ساختارهای از پیش تعیینشده معماری شبکههای اجتماعی نظیر لایک، کامنت و بازنشر تصاویر تاثیر گرفته است. همچنین یافتهها نشان از وجود سه تیپ هویتی جهانوطنی، ملی ـ ایرانی و قومی در این شبکه دارد؛ تیپهایی که مؤلفههای هر یک از آنها خود به سه زیرمجموعه نمایشِ تعلق به جامعه مطلوب، فرهنگ و سیاست تقسیم میشوند. هر یک از این زیرمجموعهها نیز راهبردها و فنهای بازنمایی مختص به خود را دارند. هویتهای بازنمایی شده زنان در اینستاگرام در مقایسه با رسانههای جمعی از تنوع و تکثر بیشتری برخوردار است. همچنین این هویتها سیال و چندرگه بوده و در برهههایی خاص نظیر بحرانهای اجتماعی رادیکالتر بروز میکنند.
جمالالدین اکبرزاده؛ مسعود تقیآبادی
چکیده
این مقاله در صدد مطالعه ستارگان خرد ایرانی و استفاده آنها از رسانههای جدید برای ورود به نظام ستارگی است. تلاش بر این بوده است تا با بررسی پنج مورد از کاربران پرمخاطب اینستاگرام، نقش شبکههای اجتماعی مجازی در تعمیق فرهنگ شهرت و ایجاد نوع جدیدی از «ستارگی» مورد تحلیل قرار گیرد. برای بررسی صفحات اینستاگرام نمونههای مورد بررسی ...
بیشتر
این مقاله در صدد مطالعه ستارگان خرد ایرانی و استفاده آنها از رسانههای جدید برای ورود به نظام ستارگی است. تلاش بر این بوده است تا با بررسی پنج مورد از کاربران پرمخاطب اینستاگرام، نقش شبکههای اجتماعی مجازی در تعمیق فرهنگ شهرت و ایجاد نوع جدیدی از «ستارگی» مورد تحلیل قرار گیرد. برای بررسی صفحات اینستاگرام نمونههای مورد بررسی از روش کیفی نشانهشناسی اجتماعی استفاده شده است. تحقیق پیشرو نخستین تحقیق مستقل داخلی است که به پدیده ستارگان خرد ایرانی و بهویژه نحوه استفاده آنها از سلفی برای ورود به نظام ستارگی میپردازد. یافتههای این مقاله نشان میدهد که با فراگیری شبکههای اجتماعی فرهنگ شهرت در ایران نیز دستخوش تغییر شده است. نظام ستارگی سنتی که تا پیش از این مبتنی بر سلسلهمراتب و هنجارهای خاص رسانههای جمعی بود، اکنون دچار تحول شده است. از تبعات این تحول ورود افراد معمولی به جرگۀ ستارگان است. این افراد در کسوت یک ستاره، با ارائه نمایشی مطلوب از خود مخاطبان و هواداران خاص خود را گرد هم میآورند. در این میان یک شیوة اصلی برای ارائه یک خودِ مطلوب عکسهای سلفی است که اغلب بر پایه گفتمانی جنسیتی ارائه میشوند. برای مثال هر یک از نمونههای این تحقیق از نشانههای مختص به جنس خود (مرد بهمثابه بدن عضلانی و زن بهمثابه زیبایی) و همچنین تلاقی مذهب، هنر و مد برای همراه کردن ببینده استفاده میکنند. با انتشار و عمومی شدن عکسهای سلفی، بیننده به شخصیترین حالات زندگی این ستارگان نوظهور وارد میشود. این امر نشان میدهد که سازوکارهای گسترش شهرت خرد در شبکههای اجتماعی در حال دگرگون کردن جنبههایی مهم از فرهنگ و از جمله جابهجایی در مرزهای حریم خصوصی است. تغییر در فرهنگ شهرت را میتوان با دیگر تغییرات کلان فرهنگی همچون افزایش فردگرایی، تعمیق عرفیگرایی و تضعیف بعضی از شاخصهای دینداری در جامعه ایران همبسته دانست.
سعیدرضا عاملی؛ سیداحمد عسکری
چکیده
مفهوم خرید در مطالعات فرهنگی، با فراگیرشدن رسانههای اجتماعی در قالب خرید آنلاین و بازار مجازی و بهعنوان کنشی هویتبخش، دچار دگردیسی شد. این مقاله با هدف بررسی نقش شبکههای اجتماعی مجازی بر تجربۀ خرید شهروندان تهرانی، این پرسش را دنبال میکند که تجربۀ خرید در فضای مجازی، چه تفاوت و شباهتی با فضای واقعی دارد؟ این پژوهش برای ...
بیشتر
مفهوم خرید در مطالعات فرهنگی، با فراگیرشدن رسانههای اجتماعی در قالب خرید آنلاین و بازار مجازی و بهعنوان کنشی هویتبخش، دچار دگردیسی شد. این مقاله با هدف بررسی نقش شبکههای اجتماعی مجازی بر تجربۀ خرید شهروندان تهرانی، این پرسش را دنبال میکند که تجربۀ خرید در فضای مجازی، چه تفاوت و شباهتی با فضای واقعی دارد؟ این پژوهش برای درک تجربۀ خرید در فضای اوّل و دوم، از پارادایم دوفضاییشدنها بهره میبرد و با مطالعۀ الگوی رفتار خرید در اینستاگرام و کانالهای فروش در تلگرام با روش اتنوگرافی و نتنوگرافی، به پژوهش در این حوزۀ دوفضایی میپردازد. مشاهدۀ فضای خرید آنلاین و آفلاین، پس از گونهشناسی و تشریح عوامل تشویقکننده و تحدیدکنندۀ خرید مجازی نشان داد که اینستاگرام و تلگرام، بیشتر از اینکه بهعنوان فضاهایی برای خرید مستقیم عمل کنند، کارکرد «تبلیغ کالا در بازار واقعی» را برعهده دارند و بیشتر از اینکه در مرحلۀ اجرا موفق باشند، در مراحل آگاهی ایفای نقش میکنند. پژوهش پیشرو، به این یافته رسید که اگرچه خرید فراغتی و پرسهزنی در بازار واقعی و مجازی رواج دارد، اما برخلاف ایدۀ میشل دوسرتو و متفکرانی که از مقاومت، فراغت، لذت و پرسهزنی مخاطب دفاع میکنند، خریدار با حضور فعال در مراکز خرید شهری و عضویت در کانالهای مجازی، درگیر «چرخۀ مصرف» است؛ بهگونهای که تاکتیکهای مصرفکننده نتوانسته بهعنوان عنصری رهاییبخش در برابر استراتژی جامعۀ مصرفی بکار گرفته شود.
حسین حسنی؛ عبدالحسین کلانتری
چکیده
هدف این مقاله، مطالعه تجربه زیسته کاربران ایرانی اینستاگرام است. ویژگیهای خاص این شبکه اجتماعی سبب شده است تا نوع خاصی از تعاملات بهواسطه آن شکل بگیرد. این ویژگیها تجربیات نوینی را در روالهای هر روزه کاربرانِ فعّال جایگیر کرده است. بنابراین، محققان بر کاربرانی متمرکز شدند که تجربه حضور کافی در اینستاگرام را داشتند. در این مقاله، ...
بیشتر
هدف این مقاله، مطالعه تجربه زیسته کاربران ایرانی اینستاگرام است. ویژگیهای خاص این شبکه اجتماعی سبب شده است تا نوع خاصی از تعاملات بهواسطه آن شکل بگیرد. این ویژگیها تجربیات نوینی را در روالهای هر روزه کاربرانِ فعّال جایگیر کرده است. بنابراین، محققان بر کاربرانی متمرکز شدند که تجربه حضور کافی در اینستاگرام را داشتند. در این مقاله، برای فهم معنای عمیق این تجربیات از رویکرد پدیدارشناسی تفسیری و روش مصاحبه نیمه ساختیافته استفاده شده است. در مجموع با شانزده نفر مرد و زن مصاحبه شد که مدت میانگین عضویت آنها در اینستاگرام دو سال بوده است. در نهایت، بر اساس تحلیل مصاحبهها مضامین مختلفی در رابطه با نقش اینستاگرام در زندگی روزمره کاربران شناسایی شد که مهمترین آنها عبارتند از: لایک بهمنزله تحسین و نیز ایجاد رابطه اجتماعی؛ کامنت بهمنزله میدان گفتوگو؛ ارزشمند بودن تعداد زیاد فالوئرها؛ و نیز عدم شکلگیری دوستی واقعی در میان فالوئرها. در کل، باید اشاره کرد که تجربیات زندگی در شبکههای اجتماعی همانند طرد و پذیرش اجتماعی با توجه به محو شدن فزاینده تمایز زندگی واقعی از زندگی مجازی، از نظر پیامدهایی که برای زندگی واقعی دارد نباید مورد غفلت قرار بگیرد. از سوی دیگر، هر نوع اختلال در کردارهای هر روزه کاربران اینستاگرام، میتواند به برخی پیامدهای منفی روانشناختی و اجتماعی منجر شود.
علیرضا دهقان؛ محمدمهدی مولایی
چکیده
در این مقاله شش رویداد در رسانههای اجتماعی که از جنبههای اخلاقی محل بحث کاربران ایرانی قرار گرفتهاند مطالعه شده است. این شش رویداد در فاصله سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۴ در فیسبوک، اینستاگرام و یوتیوب آغاز شدهاند، اما دامنه مباحث مربوط به آنها در سایر رسانهها و وبسایتهای فضای مجازی گسترش پیدا کرده است. مطالعه به شیوه کیفی با رویکرد ...
بیشتر
در این مقاله شش رویداد در رسانههای اجتماعی که از جنبههای اخلاقی محل بحث کاربران ایرانی قرار گرفتهاند مطالعه شده است. این شش رویداد در فاصله سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۴ در فیسبوک، اینستاگرام و یوتیوب آغاز شدهاند، اما دامنه مباحث مربوط به آنها در سایر رسانهها و وبسایتهای فضای مجازی گسترش پیدا کرده است. مطالعه به شیوه کیفی با رویکرد اکتشافی انجام شده و کامنتهای کاربران حول این شش رویداد مبنای تحلیل بوده است. از میان هزاران کامنت کاربران فضای مجازی درباره هر رویداد، در مجموع ۳۹۶ کامنت برای تحلیل انتخاب شدند. این تعاملات در قالب مدل کیفی برآمده از دل دادهها با عنوان «هرم کنشگری کاربران در تقابلهای اخلاقی رسانههای اجتماعی» ارائه شده است.