مقاله پژوهشی
محمدتقی کرمی؛ شیما فرزادمنش
چکیده
پژوهش پیشرو به تأثیر همهگیری ویروس کوید 19 بر بازنمایی زندگی روزمره در صفحات اینستاگرامِ زنان متأهل اینفلوئنسر سبک زندگی در چهارماه نخست همهگیری در ایران میپردازد. مسئلۀ پژوهش، چگونگی بازنمایی دوران قرنطینه در صفحات اینفلوئنسرهاست و محققان تلاش کردهاند نوع معنایابی ویروس کوید 19 را در این صفحات تحلیل کنند. اینفلوئنسرهای ...
بیشتر
پژوهش پیشرو به تأثیر همهگیری ویروس کوید 19 بر بازنمایی زندگی روزمره در صفحات اینستاگرامِ زنان متأهل اینفلوئنسر سبک زندگی در چهارماه نخست همهگیری در ایران میپردازد. مسئلۀ پژوهش، چگونگی بازنمایی دوران قرنطینه در صفحات اینفلوئنسرهاست و محققان تلاش کردهاند نوع معنایابی ویروس کوید 19 را در این صفحات تحلیل کنند. اینفلوئنسرهای سبک زندگی در اینستاگرام پرطرفدارترین راویان زندگی روزمره هستند و به دلیل دسترسی به منابع اقتدار، ظرفیتهای بالایی در معناسازی از پدیدهها دارند. در این پژوهش، شیوههای روایت زندگی روزمرۀ مجازی در دوران همهگیری ویروس کوید 19، بر اساس نظریۀ تحلیل روایت رِیسمن مورد مطالعه قرارگرفته و روش تحقیق کیفی و مبتنی بر مردمنگاری مجازی بوده است. بر اساس تکنیک تحلیل روایت، دادهها که شامل پستهای اینفلوئنسرهای سبک زندگی بودهاند، پردازششده و انواع راهبردهای روایت زندگی خانوادگی در دوران قرنطینه در دو سطح مضمونی و ساختاری تحلیل شدهاند. در بخش اول (زنان سایبورگ بهمثابه راویان قرنطینه)، یافتهها تحلیل مضمونی شدهاند و چهار گونۀ: برساخت فانتزی ـ کرونا، برساخت مضاعف گفتمان انگیزشی، نوستالژی پیشاکرونا، پزشکی کردن زندگی روزمره، سنخشناسی شده است. در بخش دومِ یافتهها به تحلیل ساختاری نسبت عکسها با نوشتار در پستها و مکانیزمهای تأثیرگذاری اینفلوئنسرها پرداخته شده و دو گونۀ: چرخش پلتفرمی و راهبردهای رفع چالش تأثیرگذاری بر مخاطب، صورتبندی شده است.
مقاله پژوهشی
نصیبه اسمعیلی؛ محمد جلال عباسی شوازی
چکیده
با توجه به کاهش باروری در سالهای اخیر و همزمانی آن با تغییرات نگرشی و فرهنگی مقاله پیشرو بررسی و پیشبینی رفتار باروری زنان استان تهران با استفاده از مدلسازی عامل بنیان و تمرکز بر رویکرد فرهنگی در قالب سناریوهای تغییر نگرش به سقطجنین، اهمیت دینداری و تأثیر وسایل ارتباطجمعی را مورد توجه قرار میدهد. در ساخت مدل عامل بنیان ...
بیشتر
با توجه به کاهش باروری در سالهای اخیر و همزمانی آن با تغییرات نگرشی و فرهنگی مقاله پیشرو بررسی و پیشبینی رفتار باروری زنان استان تهران با استفاده از مدلسازی عامل بنیان و تمرکز بر رویکرد فرهنگی در قالب سناریوهای تغییر نگرش به سقطجنین، اهمیت دینداری و تأثیر وسایل ارتباطجمعی را مورد توجه قرار میدهد. در ساخت مدل عامل بنیان دادههای تهیّه شده در طرح بررسی تحولات باروری (1396) مورد استفاده قرار گرفت. فرایند پیادهسازی عاملها و اجرای شبیهسازی در نرمافزار انی لاجیک انجام شد. نتایج شبیهسازی، میزان باروری کل زنان استان تهران را 06/1 فرزند در سال 1408 پیشبینی مینماید. در بخش دیگری از شبیهسازیها با فرض سناریوهای افزایش و کاهش اهمیت دینداری زنان این عدد به ترتیب به مقادیر 07/1 و 03/1 فرزند میرسد. در صورت تحقق سناریوی افزایش و کاهش نگرش مثبت به سقطجنین میزان باروری به ترتیب اعداد 02/1 و 07/1 فرزند را به خود اختصاص خواهد داد و اگر افزایش آگاهی و اقناعسازی توسط رسانههای جمعی نیز در نظر گرفته شود میزان باروری کل به 16/1 فرزند خواهد رسید. البته با توجه به افزایش سواد و آگاهی جامعه هدف و نیاز به برنامهریزی مبتنی بر شواهد علمی، رسانه زمانی میتواند بهعنوان بازویی توانا در راستای سیاستهای افزایش باروری کارآمد باشد که نخبگان متخصص نسبت به آن اقناع شده و با مخاطبین گفتمان اقناعی داشته باشند. این مهم باید همواره مورد توجه سیاستگذاران و برنامهریزان قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
محمد عباسزاده؛ میرداود هاشمی
چکیده
فقرای نامرئی حکایت زندگی قشری از افراد تحصیلکرده در محیطهای شهری است که معمولاً فقیر به نظر نمیرسند. فقرای نامرئی، افرادی هستند که درآمد دارند اما پسانداز ندارند، بقای اقتصادی آنها سه تا چهار ماه بیشتر نیست؛ این قشر شغل رسمی با حقوق اولیه دارند و ممکن است بیش از یک شغل داشته باشند، آنها ازنظر جغرافیایی شهرنشین هستند، اما در ...
بیشتر
فقرای نامرئی حکایت زندگی قشری از افراد تحصیلکرده در محیطهای شهری است که معمولاً فقیر به نظر نمیرسند. فقرای نامرئی، افرادی هستند که درآمد دارند اما پسانداز ندارند، بقای اقتصادی آنها سه تا چهار ماه بیشتر نیست؛ این قشر شغل رسمی با حقوق اولیه دارند و ممکن است بیش از یک شغل داشته باشند، آنها ازنظر جغرافیایی شهرنشین هستند، اما در محلههای فقیرنشین شهر زندگی نمیکنند. هدف این مطالعه کیفی دستیابی به فهم معنا و برداشت ذهنی مشارکتکنندگان از پدیدۀ فقر بود. جامعۀ مورد مطالعه پژوهش پیشرو، کارمندان دانشگاه بوده، راهبرد نمونهگیری، نظری و شیوۀ نمونهگیری هدفمند بوده است. دادهها با فن کدگذاری نظری، تجزیهوتحلیل و درنهایت، پنج مقولۀ اصلی؛ دفن آرزوها، شرمساری، داغ ننگ جغرافیایی، رنج مزمن بدنی و فقر در قامت احساس ناتوانی؛ تولید بدنهای رام و مطیع بهعنوان معنا و مفاهیم فقر ساخته شدند. همچنین درخصوص علل زمینهای کلان چهار مقولۀ مفهومی همچون خانواده و شکستن بال پرواز، جامعهپذیری فقر، فقر شبکهای در حاشیه شهری، دیده نشدن نهادی و درخصوص علل خرد نیز دو مقولۀ اصلی قفس فولادین فرهنگ فقر و همرنگی با دوستان برساخته شدند.
مقاله پژوهشی
ژیلا حیدری نقدعلی؛ محمد جاودانی؛ امین باقری کراچی؛ جهانگیر زر
چکیده
پژوهش پیش رو با هدف طراحی و اعتباریابی چارچوب سواد فرهنگی معلمان دورۀ ابتدایی و با رویکرد آمیخته از نوع اکتشافی متوالی انجام شد. در بخش کیفی، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. مشارکتکنندگان بالقوۀ بخش کیفی متخصصان دانشگاهی در سال تحصیلی 1399 بودند که از میان آنها یازده نفر به شیوۀ هدفمند از نوع گلولهبرفی انتخاب شدند. اصالت و صحت دادهها ...
بیشتر
پژوهش پیش رو با هدف طراحی و اعتباریابی چارچوب سواد فرهنگی معلمان دورۀ ابتدایی و با رویکرد آمیخته از نوع اکتشافی متوالی انجام شد. در بخش کیفی، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. مشارکتکنندگان بالقوۀ بخش کیفی متخصصان دانشگاهی در سال تحصیلی 1399 بودند که از میان آنها یازده نفر به شیوۀ هدفمند از نوع گلولهبرفی انتخاب شدند. اصالت و صحت دادهها در بخش کیفی با زاویهبندی تحلیلی و بررسی قابلیت اعتمادپذیری دادههای پژوهش تأمین شد و برای تحلیل دادههای کیفی از روش تحلیل مضمون استفاده شد. در بخش کمّی، روش توصیفی از نوع پیمایشی به کار گرفته شد و از تحلیل عامل تأییدی برای روایی و از ضریب آلفای کرونباخ برای تأیید پایایی استفاده شد. یافتههای بخش کیفی شامل 1020 گزارۀ مفهومی اوّلیه، 3 مؤلفۀ اصلی، 10 ملاک و 85 نشانگر بود که با ترسیم روابط بین آنها، چارچوب مفهومی سواد فرهنگی معلمان شکل گرفت. در پایان بخش کیفی، براساس چارچوب اوّلیۀ حاصل از این بخش، پرسشنامهای در خصوص ارتباط و تناسب اجزای چارچوب تنظیم شد و در اختیار 200 نفر از معلمان دورۀ ابتدایی ناحیۀ یک شهر شیراز قرار گرفت. تحلیل عامل تأییدی بر دادههای بخش کمّی چارچوب پیشنهادی برآمده از یافتههای بخش کیفی را تأیید کرد. از این چارچوب میتوان در سنجش سواد فرهنگی و نیز طراحی برنامههای توسعۀ حرفهای معلمان دورۀ ابتدایی بهره گرفت.
مقاله پژوهشی
فریده آفرین؛ ساجده نیکیان
چکیده
هدف پژوهش این است که به تحلیل گفتمانهای فراخوانده توسط دو نشان قاجار و جمهوری اسلامی بپردازد. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی و رویکرد گفتمانکاوی انتقادی است. گفتمانهای فراخوانده توسط نشان شیر وخورشید گفتمان پدرمیراثی، سلطنتی و هویت ملی بر اساس گذشته تاریخی هستند. شیر وخورشید را میتوان بُعد بصریِ جذبکننده گفتمان مذهبی هم دانست. ...
بیشتر
هدف پژوهش این است که به تحلیل گفتمانهای فراخوانده توسط دو نشان قاجار و جمهوری اسلامی بپردازد. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی و رویکرد گفتمانکاوی انتقادی است. گفتمانهای فراخوانده توسط نشان شیر وخورشید گفتمان پدرمیراثی، سلطنتی و هویت ملی بر اساس گذشته تاریخی هستند. شیر وخورشید را میتوان بُعد بصریِ جذبکننده گفتمان مذهبی هم دانست. بدینترتیب با جلوهگری این نشان در مطبوعات، نشریات و سایر رسانهها هر نشانی که نشاندهنده یا بُعد بصری گفتمانِ دیگر اقلیتهای مذهبی باشد به حاشیه رانده میشود. نشان جمهوری اسلامی گویای گفتمان انقلاب اسلامی و آرمانهای سنتگرای ایدئولوژیک است. گفتمان انقلاب اسلامی در واکنش به مدرنیسم مطلقه پهلوی پدیدار شد و دربردارنده راهبردها و منازعهخواهیهایی چون مبارزه طبقاتی، استثمارزدایی، مبارزه با امپریالیسم و استعمار بود. این گفتمان در میدان قدرتی قرار داشت که در مقابلِ گفتمان شرقشناسی و خاورمیانه که برساخته غربیها بود، مقاومت میکرد. تفاوتهای نشانها بهمنزله بخشی از گفتمان یا جلوه بصری یک گفتمان ممکن است به شیوه خاص اجرای ِآن جلوه بصری برگردد یا اینکه به گرایش سیاسی خاصی تعبیر شود. مقایسه دو نشان قاجار و جمهوری اسلامی بهمنزلۀ جلوه بصری دو گفتمان متفاوت، تفاوت آنها در فراخوانی نوع حاکمیتی متفاوت را نشان میدهد. درواقع، هر دورهای گفتمان غالبی دارد که نظام حقیقت خود را به وجود میآورد. در مرکز نظام حقیقت یکی گفتمان سلطنتگرا و در دیگری گفتمان انقلاب اسلامی با تمرکز بر دین اسلام و حاکمیت مطلق الله قرار میگیرد.
مقاله پژوهشی
مهتاب رضیئی؛ احسان رحمانی خلیلی؛ عالیه شکربیگی
چکیده
سبک زندگی میتواند در افراد، فرهنگها و جوامع مختلف بهعنوان یک امر برساختی باشد زیرا مبتنی بر تجربه زیسته و شرایط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی فرد فرد افراد جامعه است. نسل وای که در ایران برابر با شروع دهه شصت تا آغاز دهه هشتاد است تحت تأثیر شرایط جامعه در آن دو دهه سبک زندگی متفاوت از نسل قبل و بعد از خود دارد؛ بنابراین اینک این ...
بیشتر
سبک زندگی میتواند در افراد، فرهنگها و جوامع مختلف بهعنوان یک امر برساختی باشد زیرا مبتنی بر تجربه زیسته و شرایط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی فرد فرد افراد جامعه است. نسل وای که در ایران برابر با شروع دهه شصت تا آغاز دهه هشتاد است تحت تأثیر شرایط جامعه در آن دو دهه سبک زندگی متفاوت از نسل قبل و بعد از خود دارد؛ بنابراین اینک این سؤال مطرح میشود که برساخت معنایی سبک زندگی زنان نسل وای شهر تهران چیست و چه پیامدهای در پی دارد؟ رویکرد این پژوهش کیفی و با روش نظریه داده بنیاد است. دادههای مورد نیاز این پژوهش حاصل مصاحبه نیمه ساختاریافته با 21 نفر از زنان جوان ساکن شهر تهران که جزء نسل وای بودند، به روش انتخاب هدفمند و در دسترس انجام شد. تعیین تعداد مشارکتکنندگان با رسیدن به مرحله اشباع نظری، مشخص شده است. پژوهش حاضر، از بین 21 مصاحبه شامل، 803 داده خام که بعد از بررسی مفاهیم تکرار شده به 384 دلالت مفهومی، 60 مقوله محوری، 14 مقوله انتخابی استخراج شده است. بر اساس یافتههای پژوهش، پدیده انتخابی «رهآوردهای نسلی» بهعنوان پارادایم اصلی انتخاب گردید. از علل این پدیده، نگرش مدرن و حاکمیت گفتمان مجازی و پذیرش نسبی ساختارها است که پیامد آن ایجاد سبک زندگی نیمه سنتی و رسیدن به سبک دلخواه زندگی است. زنان نسل وای، زنانی متفاوت از نسل پیشین هستند. آنها با ایجاد تغییراتی در سبک زندگی سنتی حاکم بر جامعه، یک سبک زندگی نیمه سنتی و نیمه مدرن را به وجود آوردهاند. مهمترین مشخصه این زنان، تلاش آنها برای کسب استقلال مالی قبل از ازدواج است.
مقاله پژوهشی
مهناز جلیلی؛ زهرا میرزاآقا
چکیده
سواد رسانهای، نوعی درک مبتنی بر مهارت است که بهوسیله آن، میتوان رسانهها و انواع تولیدات آن را شناخت و از یکدیگر تفکیک نمود. این امر به عوامل متعددی همچون سرمایه فرهنگی افراد، متکی است. هدف از این پژوهش، بررسی رابطه میان سرمایه فرهنگی و سواد رسانهای در میان جوانان شهر تهران است که از نظریات بوردیو درزمینۀ سرمایه فرهنگی و هابز، ...
بیشتر
سواد رسانهای، نوعی درک مبتنی بر مهارت است که بهوسیله آن، میتوان رسانهها و انواع تولیدات آن را شناخت و از یکدیگر تفکیک نمود. این امر به عوامل متعددی همچون سرمایه فرهنگی افراد، متکی است. هدف از این پژوهش، بررسی رابطه میان سرمایه فرهنگی و سواد رسانهای در میان جوانان شهر تهران است که از نظریات بوردیو درزمینۀ سرمایه فرهنگی و هابز، تامن و پاتر و شکاف آگاهی درزمینۀ سواد رسانهای، استفاده شده است. روش پژوهش، پیمایشی و ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه بود. جامعۀ آماری شامل جوانان 18 تا 35 ساله ساکن شهر تهران در سال 1400 است که 386 نفر برای نمونه اصلی پژوهش با روش نمونهگیری سهمیهای انتخاب شدند تا بررسی شود که آیا بین سرمایه فرهنگی و سواد رسانهای در میان جوانان شهر تهران، رابطهای وجود دارد. یافتههای پژوهش نشان میدهد، سرمایۀ فرهنگی جامعۀ آماری (شامل: سرمایههای فرهنگی عینیت یافته، تجسمیافته و نهادینهشده)، نزدیک به متوسط است. سواد رسانهای پاسخگویان که از جمع نتایج مؤلفههای (دسترسی، تحلیل، ارزیابی و تولید محتوای رسانهای) بهدستآمده است، کمی بالاتر از حد متوسط است. میان سواد رسانهای و سرمایه فرهنگی متجسد و عینیتیافتۀ جوانان، رابطۀ مستقیم و معناداری وجود دارد، اما میان سواد رسانهای و سرمایۀ فرهنگی نهادینه شده، رابطۀ معناداری وجود ندارد. همچنین میان جنسیت، تأهل و سطح درآمد با سواد رسانهای، رابطهای وجود ندارد.