مقاله پژوهشی
محمد حیدرپورکلیدسر؛ منصور وثوقی؛ باقر ساروخانی؛ مصطفی ازکیا
چکیده
پژوهش پیشرو در صدد واکاوی و پاسخگویی به این سؤال اساسی بر آمده است که موانع عمدۀ فرهنگی که در دوره پهلوی دوم سبب عدم دستیابی جامعه ایران به توسعه سیاسی گردید، چه بوده است؟ و مهمترین آنها کداماند؟ این پژوهش با الهام از رویکرد وبری در اهمیت فرهنگ و همچنین رویکرد نوسازی بازنگری شده اینگلهارت و با بهکارگیری روش تحقیق تاریخی و اسنادی، ...
بیشتر
پژوهش پیشرو در صدد واکاوی و پاسخگویی به این سؤال اساسی بر آمده است که موانع عمدۀ فرهنگی که در دوره پهلوی دوم سبب عدم دستیابی جامعه ایران به توسعه سیاسی گردید، چه بوده است؟ و مهمترین آنها کداماند؟ این پژوهش با الهام از رویکرد وبری در اهمیت فرهنگ و همچنین رویکرد نوسازی بازنگری شده اینگلهارت و با بهکارگیری روش تحقیق تاریخی و اسنادی، با مراجعه به کتابخانههای حقیقی و مجازی و بررسی کتب و اسناد معتبر مرتبط با موضوع تحقیق از طریق فیشبرداری به جمعآوری و تحلیل و فراتحلیل اطلاعات تاریخی و پژوهشهای جامعهشناسی مرتبط با موضوع تحقیق اقدام شده است.
یافتههای این تحقیق نشان میدهد که فرهنگ استبدادی حاکم بر جامعه و نظام سیاسی حاکم وقت و مدیریت اقتدارگرایانۀ پهلوی دوم بر نهادهای مختلف جامعه و سرکوب جامعۀ مدنی و انحلال احزاب سیاسی و تشکلهای اجتماعی و فرهنگی منتقد وابسته به طبقۀ متوسط و قطع جریان روشنفکری پویا و آزاد بهعنوان مهمترین موانع فرهنگی توسعۀ سیاسی در آن دوره محسوب میشود و همچنین فقدان نگرش علمی و عقلانی، روحیۀ پرسشگری و نقد در جامعه، ضعف جامعۀ مدنی، حضور قوی باورهای خرافی سنتی در متن جامعه، فقدان فرهنگ گفتوگو، نبود یک جریان روشنفکری اصیل، آزادیخواه ملی و فقدان مطبوعات منتقد و اعمال سانسور شدید بر سایر مطبوعات و وسایل ارتباط جمعی، باعث ناکامی جامعۀ ایران در دستیابی به توسعۀ سیاسی در دورۀ پهلوی دوم گردید.
مقاله پژوهشی
حسین حسنی؛ عبدالحسین کلانتری
چکیده
هدف این مقاله، مطالعه تجربه زیسته کاربران ایرانی اینستاگرام است. ویژگیهای خاص این شبکه اجتماعی سبب شده است تا نوع خاصی از تعاملات بهواسطه آن شکل بگیرد. این ویژگیها تجربیات نوینی را در روالهای هر روزه کاربرانِ فعّال جایگیر کرده است. بنابراین، محققان بر کاربرانی متمرکز شدند که تجربه حضور کافی در اینستاگرام را داشتند. در این مقاله، ...
بیشتر
هدف این مقاله، مطالعه تجربه زیسته کاربران ایرانی اینستاگرام است. ویژگیهای خاص این شبکه اجتماعی سبب شده است تا نوع خاصی از تعاملات بهواسطه آن شکل بگیرد. این ویژگیها تجربیات نوینی را در روالهای هر روزه کاربرانِ فعّال جایگیر کرده است. بنابراین، محققان بر کاربرانی متمرکز شدند که تجربه حضور کافی در اینستاگرام را داشتند. در این مقاله، برای فهم معنای عمیق این تجربیات از رویکرد پدیدارشناسی تفسیری و روش مصاحبه نیمه ساختیافته استفاده شده است. در مجموع با شانزده نفر مرد و زن مصاحبه شد که مدت میانگین عضویت آنها در اینستاگرام دو سال بوده است. در نهایت، بر اساس تحلیل مصاحبهها مضامین مختلفی در رابطه با نقش اینستاگرام در زندگی روزمره کاربران شناسایی شد که مهمترین آنها عبارتند از: لایک بهمنزله تحسین و نیز ایجاد رابطه اجتماعی؛ کامنت بهمنزله میدان گفتوگو؛ ارزشمند بودن تعداد زیاد فالوئرها؛ و نیز عدم شکلگیری دوستی واقعی در میان فالوئرها. در کل، باید اشاره کرد که تجربیات زندگی در شبکههای اجتماعی همانند طرد و پذیرش اجتماعی با توجه به محو شدن فزاینده تمایز زندگی واقعی از زندگی مجازی، از نظر پیامدهایی که برای زندگی واقعی دارد نباید مورد غفلت قرار بگیرد. از سوی دیگر، هر نوع اختلال در کردارهای هر روزه کاربران اینستاگرام، میتواند به برخی پیامدهای منفی روانشناختی و اجتماعی منجر شود.
مقاله پژوهشی
سیدامیر آذرشین؛ سمیه تاجیک اسماعیلی
چکیده
با وجود رسانههای اجتماعی مجازی چون تلگرام پدیده شایعه رواج بسیاری پیدا کرده است. از طرفی دیگر وقتــی مخاطــب از اطلاعرسانی شبکههای رسمی، مانند تلویزیون قانع نشود و حس کنــد در جریان کل پدیده یا رخداد قرار نگرفته اســت، ضمن کم شــدن اعتماد به جریان اطلاعرســانی رســمی، ســعی در کسب اطــلاع از طــرق دیگر مانند پیام رسانهای ...
بیشتر
با وجود رسانههای اجتماعی مجازی چون تلگرام پدیده شایعه رواج بسیاری پیدا کرده است. از طرفی دیگر وقتــی مخاطــب از اطلاعرسانی شبکههای رسمی، مانند تلویزیون قانع نشود و حس کنــد در جریان کل پدیده یا رخداد قرار نگرفته اســت، ضمن کم شــدن اعتماد به جریان اطلاعرســانی رســمی، ســعی در کسب اطــلاع از طــرق دیگر مانند پیام رسانهای موبایلی میکند. به مرور زمان و در نتیجه منطقی این اتفاق، اخبار منتشــر شــده در پیام رسانهای موبایلی کــه همواره ممکن است آمیخته با شایعات باشد بهعنوان منبع مورد مراجعه مخاطبان قرار میگیرد. در این پژوهش با هدف بررسی میزان باورپذیری پدیده «شایعه» در پیام رسانهای موبایلی بین مردم شهرستان اهواز با تأکید بر نقش «رسانۀ ملی» به انجام رسیده است. روش پژوهش، پیمایشی و ابزار اندازهگیری، مصاحبه و پرسشنامه است. جامعه آماری کلیه افراد 15 تا 60 سال ساکن شهر اهواز هستند که بر اساس آمارنامه کلانشهر اهواز در سال 1390، 728955 نفر بودهاند. روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای است. نتایج نشان داد 8/48 درصد پاسخ افراد اعتماد خود را به مطالب ارائه شده از رسانه ملی را زیاد و خیلی زیاد دانسته و 2/51 درصد افراد اعتماد زیادی به مطالب ارائه شده از رسانه ملی ندارند. همچنین 62 درصد افراد اظهار داشتهاند که در صورت مواجهه با اخبار متناقض رسانه ملی را جهت آگاهی از اخبار واقعی انتخاب میکنند. همچنین در حدود 80 درصد افراد رسانه ملی را قابل اطمینانتر از پیام رسانهای موبایلی میدانند.
مقاله پژوهشی
ساره امیری؛ احسان آقابابایی
چکیده
هدف مقاله پیشرو پاسخ به این پرسش است که تصویر زن روشنفکر در سینمای پس از انقلاب اسلامی چگونه برساخته شده است؟ برای نیل به این هدف از مفهوم «روشنفکر خاص» «میشل فوکو» و روش «تحلیل روایت» استفاده شد. حجم نمونه شامل 13 فیلم تولیدشده بین سالهای 1360-1390 است که به شیوۀ هدفمند گزینش شده است. یافتهها نشان میدهد که در ...
بیشتر
هدف مقاله پیشرو پاسخ به این پرسش است که تصویر زن روشنفکر در سینمای پس از انقلاب اسلامی چگونه برساخته شده است؟ برای نیل به این هدف از مفهوم «روشنفکر خاص» «میشل فوکو» و روش «تحلیل روایت» استفاده شد. حجم نمونه شامل 13 فیلم تولیدشده بین سالهای 1360-1390 است که به شیوۀ هدفمند گزینش شده است. یافتهها نشان میدهد که در سینمای پس از انقلاب، زن روشنفکر، زنی مستقل، شاغل، تحصیلکرده با پوششی مدرن است که در تقابل با مناسبات خانوادگی قرار گرفته است؛ ازاینرو، در سینمای پس از انقلاب «خانواده» حوزه اصلی فعالیت زنان روشنفکر بازنمایی شده است و روایت سینما از تحول شخصیت این زنان، روایت تغییر شکل برساخت «تقابل روشنفکر بومی و روشنفکر غربی» در سالهای پایانی دهه شصت، به برساخت «روشنفکر مدرن ایستاده و مقاوم» در دهه هفتاد و «روشنفکر مدرن شکستخورده» دهه هشتاد است؛ همچنین برساخت سینمایی این مفاهیم در راستای بازتولید گفتمانهای سیاسی ـ اجتماعی مسلط در هر دهه عمل میکند.
مقاله پژوهشی
محمدمهدی فرزبد؛ حیدر جانعلیزاده چوب بستی
چکیده
حافظه نسلی از جنگ ایران و عراق به معنای حافظه به اشتراک گذاشته شده توسط افرادی است که تجربه مشترک آنها از جنگ در دوره تاریخی مشابه به دیدگاههایشان شکل داده است. واقعیت اساسی حافظه نسلی آن است که نسلهای مختلف، رویدادهای گذشته را بهگونهای متفاوت تفسیر و یاد میکنند. بدیننحو، واقعه اثرگذاری چون جنگ ایران و عراق میتواند بهعنوان ...
بیشتر
حافظه نسلی از جنگ ایران و عراق به معنای حافظه به اشتراک گذاشته شده توسط افرادی است که تجربه مشترک آنها از جنگ در دوره تاریخی مشابه به دیدگاههایشان شکل داده است. واقعیت اساسی حافظه نسلی آن است که نسلهای مختلف، رویدادهای گذشته را بهگونهای متفاوت تفسیر و یاد میکنند. بدیننحو، واقعه اثرگذاری چون جنگ ایران و عراق میتواند بهعنوان نقطهای کانونی در بازتولید بازنماییهای جمعی از گذشته عمل کند و ذهنیت نسلی را حول درک و معنای مشترک از آن در شرایط کنونی جامعه صورتبندی نماید. برای مفهومپردازی از حافظه نسلی از جنگ، پس از مرور بر مدلهای فردگرایانه و جمعگرایانه از حافظه جمعی و بیان کاستیهای روششناختی آنها، از مدل جدید شناختی برای بررسی مکانیسمهای شکلدهنده به حافظه نسلی از جنگ استفاده شد. در این مدل، حافظه جمعی بهعنوان یک ساخت معرفتی و بهصورت طرحوارههای حافظهای موجود در سطح فرافردی از زندگی اجتماعی، محصول شناختی تعامل اجتماعی افراد مرتبط باهم به لحاظ فرهنگی، در میان ابژههای فرهنگی است. روششناسی غالب تحقیق، روش کیفی بوده، برای گردآوری دادهها از تکنیک مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته و برای تحلیل دادهها از روش تحلیل موضوعی استفاده شده است. کاربست روش تحلیل به ما این امکان را داد تا سنخ شناسیای از ساختهای معرفتی مشترکی که افراد در هر گروه نسلی برای فهم و معنای وقایع و پدیدههای مرتبط با جنگ استفاده میکنند، به دست آید. این ساختهای معرفتی مشترک بهعنوان طرحوارههای حافظه نسلی از جنگ، نمایانگر نحوه بازنمایی جنگ ایران و عراق در میان دو نسل دارای حافظه اتوبیوگرافیک و حافظه تاریخی از جنگ هستند.
مقاله پژوهشی
ابو تراب طالبی طالبی؛ محمد رمضانی
چکیده
مواجهۀ جامعۀ ایرانی با مدرنیته، با پیامدهایی همراه بوده و ارزشهای متفاوتی را در ساحتهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی موجب شده است. گسترش این ارزشها، با تغییر نگرش و به تبع آن، تغییر در کنشهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی از جمله مصرفگرایی همراه بوده است. پرسش این است که آیا دینداری، ارزشها، سنتها، هویت و پایگاه اقتصادی ...
بیشتر
مواجهۀ جامعۀ ایرانی با مدرنیته، با پیامدهایی همراه بوده و ارزشهای متفاوتی را در ساحتهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی موجب شده است. گسترش این ارزشها، با تغییر نگرش و به تبع آن، تغییر در کنشهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی از جمله مصرفگرایی همراه بوده است. پرسش این است که آیا دینداری، ارزشها، سنتها، هویت و پایگاه اقتصادی و اجتماعی میتواند به مثابه بازدارندههایی در فرایند مصرفگرایی آن جوامع نقش ایفا نماید؟ در این مقاله با رویکرد جامعهشناختی و روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه صورت پذیرفته است. دادههای مورد نیاز از نمونۀ 506 نفری از افراد هیجده سال به بالای ساکنان شهر کاشان، به شیوه تصادفیِ ساده جمعآوری شده است. یافتههای آماری نشان میدهد که بین دینداری، سنتگرایی، هویت انقلابی، هویت جنسیتی، ارزشهای دینی و پایگاه اقتصادی و اجتماعی با مصرفگرایی، رابطۀ معناداری وجود دارد. نتایج معادله رگرسیون چند متغیره نشان میدهد که دینداری بیشترین قدرت تبیینکنندگی را در رابطه با مصرفگرایی دارد، به گونهای که با افزایش دینداری میل به مصرفگرایی کاهش پیدا میکند.
مقاله پژوهشی
عزت شیرانی بیدآبادی؛ شاپور بهیان؛ سیدعلی هاشمیان فر
چکیده
با توجه به اینکه امروزه بازیهای رایانهای گسترۀ وسیعی از فرهنگ فراغتی نوجوانان را در بر گرفتهاند و تأثیرات رفتاری زیادی بر آنها گذاشتهاند، هدف از بررسی پیشرو مطالعۀ نقش انواع بازیهای رایانهای بهعنوان بخشی از خردهفرهنگ نوجوانان در رفتارهای اجتماعی جامعهستیز آنها در شهر اصفهان بود. بهویژه که خردهفرهنگهای نوجوانی ...
بیشتر
با توجه به اینکه امروزه بازیهای رایانهای گسترۀ وسیعی از فرهنگ فراغتی نوجوانان را در بر گرفتهاند و تأثیرات رفتاری زیادی بر آنها گذاشتهاند، هدف از بررسی پیشرو مطالعۀ نقش انواع بازیهای رایانهای بهعنوان بخشی از خردهفرهنگ نوجوانان در رفتارهای اجتماعی جامعهستیز آنها در شهر اصفهان بود. بهویژه که خردهفرهنگهای نوجوانی تأثیر زیادی در الگوپذیری رفتاری نوجوانان دارند و هدایت کنندۀ رفتارهای اجتماعی آنها در جهت مثبت و منفی هستند. به همین دلیل برای دستیابی به هدف از بین 127817نوجوان 18-12ساله در کلیۀ نواحی ششگانۀ آموزشی شهر اصفهان، نمونهای 666 نفری به روش سهمیهای انتخاب شد. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامۀ محقق ساخته با 38 سؤال بسته بود. همچنین پاسخگوئی به سؤالات بر اساس طیف لیکرت پنج درجهای انجام شد. سؤالات پژوهش در مورد ویژگیهای شخصی پاسخگویان مانند سن، جنس و وضعیت تحصیلی آنها و نیز متغیرهای مورد بررسی تحقیق همچون رفتارهای جامعهستیز نوجوانان (میزان ناسزاگوئی، وندالیسم و بیتوجهی به حقوق دیگران) بود. تحلیل دادهها در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد و از برخی آزمونها نظیر درصد، میانگین، فراوانی و نیز ضرایب همبستگی پیرسون، کایدو، t و رگرسیون برای بررسی متغیرها استفاده شد. یافتهها نشان داد که رابطۀ معنیداری بین متغیر رفتارهای جامعهستیز (ناسزاگوئی، وندالیسم و بیتوجهی به حقوق دیگران) با نوع بازیهای رایانهای بهعنوان بخشی از خردهفرهنگ نوجوانان وجود دارد. همچنین نتایج مشخص نمود که جنسیت در میزان استفاده از اغلب انواع بازیها توسط نوجوانان مؤثر است. متغیر سن تفاوت معنیداری در سه گروه سنی نوجوانان از نظر انواع بازیهای کامپیوتری نداشت.