جواد آذرنگار؛ سیدعلیرضا افشانی؛ سیدعلی محمد مزیدی
چکیده
مطبوعات در سالهای اخیر و تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند مجازیشدن ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی از یک طرف و محدودیتهای موجود از طرف دیگر، با ریزش مخاطب مواجه بودهاند. نتیجه این فرآیند فاصلهگزینی مردم از مطبوعات بوده است. پژوهش حاضر دلایل، فرآیندها، راهبردها و پیامدهای این مسئله را بررسی کرده است. این پژوهش با روش ...
بیشتر
مطبوعات در سالهای اخیر و تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند مجازیشدن ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی از یک طرف و محدودیتهای موجود از طرف دیگر، با ریزش مخاطب مواجه بودهاند. نتیجه این فرآیند فاصلهگزینی مردم از مطبوعات بوده است. پژوهش حاضر دلایل، فرآیندها، راهبردها و پیامدهای این مسئله را بررسی کرده است. این پژوهش با روش تحقیق نظریه زمینهای (رویکرد سیستماتیک) انجام شده است. مشارکتکنندگان پژوهش، متخصصان ارتباطات و رسانههای ارتباطی و افرادی بودند که حداقل 7 سال سابقه فعالیت در زمینه مطبوعات داشتند. بر این اساس و با روش نمونهگیری هدفمند 29 نفر انتخاب شده و با روش مصاحبه نیمهساختاریافته با آنها مصاحبه انجام گرفت. دادههای به دست آمده با استفاده از روش کدگذاری سهمرحلهای نظریه زمینهای (کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی) تحلیل شدند. یافتههای پژوهش نشان داد که شرایط علی تأثیرگذار بر فاصلهگزینی مطبوعات را میتوان در سه بخش تقسیمبندی نمود: عوامل فرهنگی-اجتماعی (سنت شفاهی ایرانی، دیجیتالیزهشدن فرهنگ، مینیمالیستیشدن زندگی و بیاعتمادی نهادی)، عوامل سیاسی (محدودیتهای سیاسی و سیاستزدگی رفتاری) و عوامل اقتصادی (فقر اقتصادی، تورم و گرانی). شرایط زمینهای تأثیرگذار بر فاصلهگزینی مردم از مطبوعات عبارتاند از: اقتصاد سیاسی و مجازیسازی. همچنین شرایط مداخلهگر تأثیرگذار بر فاصلهگزینی مردم از مطبوعات شامل دو مورد بود: ضعف محتوایی و ضعف ساختاری. راهبردها و استراتژیهای مواجه با فاصلهگزینی مردم از مطبوعات عبارتاند از: نوسازی محتوایی، نوسازی ارتباطی و نوسازی ساختاری. در صورت تحقق این راهبردها، مهمترین پیامد برای مطبوعات، کاهش فاصلهگزینی مردم از مطبوعات و نزولی شدن روند کاهش مخاطبان مطبوعات است.
محمود خانزاده؛ پژمان جعفری؛ فرهاد غفاری
چکیده
هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل موثر بر ایجاد و تقویت ارتباطات برندها و مصرفکنندگان در شبکههای اجتماعی و تاثیر این ارتباطات بر برندها است. جامعه آماری پژوهش حاضر، کاربران شبکهی اجتماعی اینستاگرام هستند که عضو اجتماعات برند صنایع غذایی/ نوشیدنی و آرایشی/ بهداشتی هستند. با استفاده از سه معیار بیشترین دنبال کننده، بیشترین میزان ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل موثر بر ایجاد و تقویت ارتباطات برندها و مصرفکنندگان در شبکههای اجتماعی و تاثیر این ارتباطات بر برندها است. جامعه آماری پژوهش حاضر، کاربران شبکهی اجتماعی اینستاگرام هستند که عضو اجتماعات برند صنایع غذایی/ نوشیدنی و آرایشی/ بهداشتی هستند. با استفاده از سه معیار بیشترین دنبال کننده، بیشترین میزان درگیری و همچنین میزان فعالیت در شبکههای اجتماعی، برندهای «مای»، «عش»، «زعفران سحرخیز» و «تکدانه» به عنوان برندهای مورد بررسی، انتخاب گردیدند. روش پژوهش در دو بخش کیفی و کمی تنظیم شده است. در مرحلهی تحلیل داده های کیفی، از طریق فرایند مقایسة مستمر داده ها و کدگذاری باز، محوری و انتخابی، مفاهیم، مقوله ها و مضمون ها سازماندهی شدند و با استفاده از تحلیل تناظر، به اکتشاف روابط مضمون های استخراج شده و متغیرهای جمعیت شناختی پرداخته شد و مدل بومی روابط ارائه گردید در ادامه و در رویکرد کمی با انجام دو مطالعهی کمی در صنعت غذایی/ نوشیدنی و آرایشی/ بهداشتی و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و رگرسیون سلسله مراتبی، مدل مفهومی حاصل از مطالعهی کیفی آزمون گردید. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که انگیزه های «اجتماعی»، «کارکردی»، «مالی»، «مرتبط با برند» و « لذت جویانه » به عنوان عوامل تاثیرگذار در ایجاد تعاملات میان برند ها و مصرف کنندگان به شمار میروند که تحت تاثیر ویژگیهای جمعیت شناختی افراد قرار میگیرند.
سیدعبدالرسول علم الهدی؛ سید حسین شرف الدین؛ محمد جواد نوروزی
دوره 15، شماره 27 ، مهر 1393، ، صفحه 7-36
چکیده
شبکه های اجتماعی سایبری شرایط جدیدی را در زندگی انسان بوجود آورده اند و از آنجایی که دین در همه ابعاد زندگی افراد جاری می شود، لازم است قواعد رفتاری و اخلاقی فعالیت در شبکه های اجتماعی از منظری دینی بازتولید شود. نظام سازی هنجاری برای رفتارها، در جامعه ایران بعد از انقلاب اسلامی که داعیه دار تمدن اسلامی و تعین رفتارهای دینی در همه سطوح ...
بیشتر
شبکه های اجتماعی سایبری شرایط جدیدی را در زندگی انسان بوجود آورده اند و از آنجایی که دین در همه ابعاد زندگی افراد جاری می شود، لازم است قواعد رفتاری و اخلاقی فعالیت در شبکه های اجتماعی از منظری دینی بازتولید شود. نظام سازی هنجاری برای رفتارها، در جامعه ایران بعد از انقلاب اسلامی که داعیه دار تمدن اسلامی و تعین رفتارهای دینی در همه سطوح زندگی مردم است، امری ضروری است. در این مقاله با تمرکز بر ارزش اسلامی عفاف، به عنوان یکی از نمودهای ارزش های اسلامی، و بازکاوی ابعاد آن در آموزه های دینی در دو بعد فقهی و اخلاقی، نظریه های ارتباطی مربوط به روابط انسانی و واسطه گری رایانه (جاذبه، مدیریت ادراک و نفوذ اجتماعی) را مورد بررسی قرار داده و سپس در سنت پژوهش کیفی با تلفیق سه روش گروه متمرکز، مصاحبه عمیق و مشاهده مشارکتی و غیرمشارکتی به کشف چگونگی ارتباط عفیفانه سایبری در شبکه های اجتماعی پرداخته شده است.