گلاله آهنگری؛ باقر ساروخانی؛ محمد سلطانی فر
چکیده
امروزه، بهدلیل ورود شبکههای مجازی بهویژه تلگرام در کشور ما، نقش جدیدی از روابط اجتماعی شکل گرفته است. بر این اساس هدف پژوهش پیشرو بررسی تأثیر عضویت در شبکۀ اجتماعی پیامرسان تلگرام بر هویت ارتباطی است. برای تحقق این هدف روش کمی ـ پیمایشی استفاده شد. جامعۀ آماری پژوهش جوانان 18تا30 سال ساکن شهر تهران که تعداد آنان 287345 نفر هستند؛ ...
بیشتر
امروزه، بهدلیل ورود شبکههای مجازی بهویژه تلگرام در کشور ما، نقش جدیدی از روابط اجتماعی شکل گرفته است. بر این اساس هدف پژوهش پیشرو بررسی تأثیر عضویت در شبکۀ اجتماعی پیامرسان تلگرام بر هویت ارتباطی است. برای تحقق این هدف روش کمی ـ پیمایشی استفاده شد. جامعۀ آماری پژوهش جوانان 18تا30 سال ساکن شهر تهران که تعداد آنان 287345 نفر هستند؛ با استفاده از فرمول کوکران 524 نفر بین جوانان تهرانی 18تا30 سال انتخاب شده و بر مبنای نمونهگیری خوشهای بین آنان پرسشنامه استاندارد توزیع شده است. بعد از جمعآوری دادهها، تجزیهوتحلیل بر مبنای spss و lisrel صورت گرفته است. یافتهها بیانگر آن است که 83 درصد از جوانان تهرانی در تلگرام عضویت دارند که میانگین میزان استفاده دو ساعت در شبانهروز بوده است. کاربران تلگرام بیشتر در گروهها و سپس جهت ارتباطات خصوصی و دوطرفه، زمان خود را سپری میکنند؛ اما کانالها کمترین استفاده بین کاربران ازلحاظ زمانی برخوردار است. نتایج نشان میدهد که میزان استفاده از گروههای تلگرام، استفاده از پیامهای خصوصی تلگرام، میزان مشارکت کاربران و میزان استفاده از تلگرام، گروهها و کانالهای عضو شده ازلحاظ موضوع مرتبط با ارتباطات اجتماعی بر هویت ارتباطی در سطح اطمینان 95 درصد و 99 درصد معنادار و معکوسی بوده است؛ ولی میزان استفاده از کانال تلگرام تأثیری بر هویت ارتباطی نداشته است.
محمد حیدرپورکلیدسر؛ منصور وثوقی؛ باقر ساروخانی؛ مصطفی ازکیا
چکیده
تحقیق پیشرو در صدد پاسخگویی به این پرسش اساسی برآمده که مهمترین مانع فرهنگی که در دورۀ پهلوی دوم سبب عدم دستیابی جامعۀ ایران به توسعۀ سیاسی شد چه بوده است؟ دیگر اینکه پهلوی دوم به کمک چه اقدامات اساسیای جامعۀ ایران را از دستیابی به توسعۀ سیاسی محروم کرد؟ این پژوهش با الهام از رویکرد وبری در اهمیت فرهنگ و همچنین رویکرد نوسازی بازنگریشدۀ ...
بیشتر
تحقیق پیشرو در صدد پاسخگویی به این پرسش اساسی برآمده که مهمترین مانع فرهنگی که در دورۀ پهلوی دوم سبب عدم دستیابی جامعۀ ایران به توسعۀ سیاسی شد چه بوده است؟ دیگر اینکه پهلوی دوم به کمک چه اقدامات اساسیای جامعۀ ایران را از دستیابی به توسعۀ سیاسی محروم کرد؟ این پژوهش با الهام از رویکرد وبری در اهمیت فرهنگ و همچنین رویکرد نوسازی بازنگریشدۀ اینگلهارت و با به کارگیری روش تحقیق تاریخی و اسنادی، با مراجعه به کتابخانههای حقیقی و مجازی و بررسی نقّادانه و فیشبرداری از کتابها و اسناد معتبر مرتبط با موضوع این تحقیق و تحلیل و فراتحلیل آنها انجام شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهند که فرهنگ اقتدارگرا و استبدادی حاکم و نظام سیاسی و مدیریت اقتدارگرایانه و استبدادی محمدرضاشاه بر نهادهای مختلف جامعه، باعث تضعیف جامعۀ مدنی، اعمال سانسور شدید در نشر کتابها و مطبوعات، انحلال تشکلهای اجتماعی و فرهنگی مستقل و احزاب سیاسی منتقد وابسته به طبقۀ متوسط جدید و قطع جریان روشنفکری پویا، آزاد، نقّاد و پرسشگر در جامعه شد و به عنوان مهمترین مانع فرهنگی توسعۀ سیاسی، مسبّب ناکامی جامعۀ ایران در دستیابی به توسعۀ سیاسی در دورۀ پهلوی دوم بود.
محمد حیدرپورکلیدسر؛ منصور وثوقی؛ باقر ساروخانی؛ مصطفی ازکیا
چکیده
پژوهش پیشرو در صدد واکاوی و پاسخگویی به این سؤال اساسی بر آمده است که موانع عمدۀ فرهنگی که در دوره پهلوی دوم سبب عدم دستیابی جامعه ایران به توسعه سیاسی گردید، چه بوده است؟ و مهمترین آنها کداماند؟ این پژوهش با الهام از رویکرد وبری در اهمیت فرهنگ و همچنین رویکرد نوسازی بازنگری شده اینگلهارت و با بهکارگیری روش تحقیق تاریخی و اسنادی، ...
بیشتر
پژوهش پیشرو در صدد واکاوی و پاسخگویی به این سؤال اساسی بر آمده است که موانع عمدۀ فرهنگی که در دوره پهلوی دوم سبب عدم دستیابی جامعه ایران به توسعه سیاسی گردید، چه بوده است؟ و مهمترین آنها کداماند؟ این پژوهش با الهام از رویکرد وبری در اهمیت فرهنگ و همچنین رویکرد نوسازی بازنگری شده اینگلهارت و با بهکارگیری روش تحقیق تاریخی و اسنادی، با مراجعه به کتابخانههای حقیقی و مجازی و بررسی کتب و اسناد معتبر مرتبط با موضوع تحقیق از طریق فیشبرداری به جمعآوری و تحلیل و فراتحلیل اطلاعات تاریخی و پژوهشهای جامعهشناسی مرتبط با موضوع تحقیق اقدام شده است.
یافتههای این تحقیق نشان میدهد که فرهنگ استبدادی حاکم بر جامعه و نظام سیاسی حاکم وقت و مدیریت اقتدارگرایانۀ پهلوی دوم بر نهادهای مختلف جامعه و سرکوب جامعۀ مدنی و انحلال احزاب سیاسی و تشکلهای اجتماعی و فرهنگی منتقد وابسته به طبقۀ متوسط و قطع جریان روشنفکری پویا و آزاد بهعنوان مهمترین موانع فرهنگی توسعۀ سیاسی در آن دوره محسوب میشود و همچنین فقدان نگرش علمی و عقلانی، روحیۀ پرسشگری و نقد در جامعه، ضعف جامعۀ مدنی، حضور قوی باورهای خرافی سنتی در متن جامعه، فقدان فرهنگ گفتوگو، نبود یک جریان روشنفکری اصیل، آزادیخواه ملی و فقدان مطبوعات منتقد و اعمال سانسور شدید بر سایر مطبوعات و وسایل ارتباط جمعی، باعث ناکامی جامعۀ ایران در دستیابی به توسعۀ سیاسی در دورۀ پهلوی دوم گردید.