پروانه فرامرزیانی؛ باقر انصاری؛ محمد سلطانی فر؛ افسانه مظفری
چکیده
پژوهش پیشرو باهدف طراحی و ارزیابی مدل مفهومی راهکارهای حمایت از حریم خصوصی کودکان در فضای مجازی به دو روش کیفی و کمی انجام شد. پس از بررسی پیشینه و مفاهیم نظری پژوهش، با استفاده از روش کیفی مصاحبه عمیق با 18 نفر از متخصصان حوزه ارتباطات، حقوق و روانشناسی با روش نمونهگیری نااحتمالی هدفمند، دادههای پژوهش به اشباع نظری رسیده، با ...
بیشتر
پژوهش پیشرو باهدف طراحی و ارزیابی مدل مفهومی راهکارهای حمایت از حریم خصوصی کودکان در فضای مجازی به دو روش کیفی و کمی انجام شد. پس از بررسی پیشینه و مفاهیم نظری پژوهش، با استفاده از روش کیفی مصاحبه عمیق با 18 نفر از متخصصان حوزه ارتباطات، حقوق و روانشناسی با روش نمونهگیری نااحتمالی هدفمند، دادههای پژوهش به اشباع نظری رسیده، با استفاده از تحلیل مضمون تفسیر شده و مدل مفهومی ساخته شد. یافتههای پژوهش، شش مضمون فراگیر و 17 مضمون سازمانیافته را بهعنوان شاخصهای اصلی راهکارهای حمایت از حریم خصوصی کودکان در فضای مجازی نشان دادند که عبارتاند از راهکارهای: اجتماعی (محیط اجتماعی)، فرهنگی (فرهنگسازی)، حقوقی (قانونگذاری، الزامات تهیه رضایتنامه، الزامات دسترسی)، آموزشی (سواد رسانهای، تولید محتوا، تفکر انتقادی، آموزش رسمی، مدیریت دانش، گسترش حوزه سواد و اندیشه)، اقتصادی (سرمایهگذاری) مدیریتی (الزامات فنی، سیاستگذاری، آموزشی، امنیت سازمانی، حمایت نهادی). در بخش کمی بهمنظور برازش مدل، پرسشنامه محقق ساخته بین 160 نفر از متخصصان و فعالان کودک که با روش نمونهگیری طبقهای نسبتی و فرمول مورگانکرجسی انتخاب شدند، توزیع شد. یافتههای توصیفی بخش کمی، نشان داد که میزان شاخص کل راهکارها در سطح مطلوبی قرار دارد و یافتههای استنباطی بخش کمی پژوهش با استفاده از تحلیل عاملی نشان داد که مدل بازتولید شده از برازش لازم برخوردار است. مدل مفهومی احصا شده در تدوین راهبردها و قوانین لازم برای سیاستگذاری و برنامهریزی حمایت از حق حریم خصوصی کودکان در فضای مجازی کاربرد دارد.
محمد سلگی؛ وحید مصطفی پور
چکیده
پژوهش حاضر با هدف شناسایی انگیزههای عضویت در شبکۀ اجتماعی اینستاگرام انجام گرفت. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش پژوهش مردمنگاری مجازی بود. برای جمعآوری دادهها از مصاحبۀ نیمه ساختاریافته استفاده شد. با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند نظری، پس از انجام 61 مصاحبه با کاربران صفحۀ شخصی اینستاگرامِ یکی از محققان اشباع نظری حاصل ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف شناسایی انگیزههای عضویت در شبکۀ اجتماعی اینستاگرام انجام گرفت. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش پژوهش مردمنگاری مجازی بود. برای جمعآوری دادهها از مصاحبۀ نیمه ساختاریافته استفاده شد. با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند نظری، پس از انجام 61 مصاحبه با کاربران صفحۀ شخصی اینستاگرامِ یکی از محققان اشباع نظری حاصل شد. برای تحلیل دادهها، از تحلیل مضمونی استفاده شد. یافتهها نشان داد که انگیزههای اصلی عضویت در اینستاگرام شامل 7 انگیزۀ اصلی: کسب اطلاع، فراغت و سرگرمی، پیوستگی و ارتباط، کنجکاوی، خوداظهارگری، تخلیۀ هیجانی و الگویابی میباشد. با توجه به گسترش گرایش به شبکۀ اجتماعی اینستاگرام و تأثیرات این شبکۀ اجتماعی بر جنبههای مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در کشور ما و خلأ پژوهشی بهخصوص در قالب طرحهای کیفی در زمینۀ شناسایی انگیزههای عضویت در این شبکه در کشورمان، پژوهش کیفی حاضر میتواند بهعنوان پژوهشی نو و پیشقدم در این حوزه مطرح شود و پژوهشگران را به توجه هرچه بیشتر به این موضوع ترغیب و زمینه را برای بررسی این حوزه در پژوهشهای آینده فراهم کند. با توجه به نتایج این پژوهش میتوان گفت افراد با انگیزههای متفاوت و مختلفی به دنبال عضویت و استفاده از شبکۀ اجتماعی اینستاگرام هستند. انگیزۀ افراد برای عضویت در شبکۀ اجتماعی اینستاگرام تکبعدی نمیباشد، بلکه ماهیتی چندبعدی و چندگانه دارد و از فردی به فرد دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر میتواند متفاوت باشد.
طاهر روشندل اربطانی؛ افشین امیدی؛ اسماعیل نوروزی
چکیده
با مشاهدۀ تغییرات چند دهۀ اخیر میتوان گفت که اینترنت و به دنبال آن فنّاوریهای دیجیتال، کلیت صنعت موسیقی را متحول و دگرگون کردهاند. اگرچه میتوان به برخی از پیامدهای منفی این روند اشاره کرد، بااینحال باید پذیرفت که بخش بزرگی از کسبوکارهای جدید در صنعت موسیقی همچون توزیع دیجیتال موسیقی پیامد مثبت همین تغییرات فناورانه ...
بیشتر
با مشاهدۀ تغییرات چند دهۀ اخیر میتوان گفت که اینترنت و به دنبال آن فنّاوریهای دیجیتال، کلیت صنعت موسیقی را متحول و دگرگون کردهاند. اگرچه میتوان به برخی از پیامدهای منفی این روند اشاره کرد، بااینحال باید پذیرفت که بخش بزرگی از کسبوکارهای جدید در صنعت موسیقی همچون توزیع دیجیتال موسیقی پیامد مثبت همین تغییرات فناورانه بوده است. با در نظر گرفتن شرایط خاص فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در ایران، هدف اصلی این پژوهش آن است تا با نگاهی نوآورانه و کاربردی به تدوین راهبردهایی برای استفادۀ بهینه از این فرصتهای نوظهور در عرصۀ توزیع دیجیتال موسیقی بپردازد. در این راستا، پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد تحقیق کیفی و مصاحبه با 14 نفر از متخصصان کشور، نقشۀ راهبردی خود را در جهت هدف مطالعه ارائه میدهد. راهبردهای پیشنهادی در این مطالعه، در شش بخش نوآوری محصول، خدمت، موقعیت، فرایند، اجتماعی و پارادایمی تقسیمبندی شدهاند. نتایج گویای این امر است که چنانچه سرویسهای توزیع دیجیتال موسیقی بتوانند به شایستگی هر چه تمامتر، نیازها و احساسهای مخاطب خود را شناسایی کنند، به شکل بهتری خواهند توانست برای نیازهای آنان پاسخ مناسب بیابند و با نوآوریهای مدل کسبوکار، بازیگران جدیدی را وارد بازار خود کنند. در پایان، در مورد برخی چالشهای فرهنگی و سیاسی این عرصه بحث صورت گرفته است.