سیده راضیه یاسینی
چکیده
این مقاله به واکاوی تطور سیاستهای گفتمانی در دورۀ پهلویها و نوع تأثیرگذاری آنها بر پوشاک زنان ایران میپردازد و با رویکردی جامعهشناختی ویژگیهای ظاهری و دلالتهای معنایی پوشاک زنان تحت تأثیر عوامل فرهنگی ـ اجتماعی، پیامدهای کردارهای گفتمانی متفاوت دورۀ پهلوی اول و دوم بر پوشاک زنان را مطالعه میکند. ضرورت اینچنین ...
بیشتر
این مقاله به واکاوی تطور سیاستهای گفتمانی در دورۀ پهلویها و نوع تأثیرگذاری آنها بر پوشاک زنان ایران میپردازد و با رویکردی جامعهشناختی ویژگیهای ظاهری و دلالتهای معنایی پوشاک زنان تحت تأثیر عوامل فرهنگی ـ اجتماعی، پیامدهای کردارهای گفتمانی متفاوت دورۀ پهلوی اول و دوم بر پوشاک زنان را مطالعه میکند. ضرورت اینچنین مطالعاتی، ناظر بر اهمیت بازشناسی تبعات سیاستهای آمرانه و اشاعهگرایانه در عرصههای فرهنگی است. رویکرد مطالعه، کیفی و توصیفی ـ تحلیلی است و از تحلیل گفتمان انتقادی برای تحلیل کردارهای گفتمان غالب در دورههای پهلوی اول و دوم استفاده شده است. هدف از این مطالعه، پاسخ به این سؤال است که دو رویکرد متفاوت در دورۀ پهلوی اول (آمرانه) و در دورۀ پهلوی دوم (اشاعهگرایانه) با پدیدۀ کشف حجاب، به چه نتایجی منجر شده است؟ نتایج نشان میدهد کردارهای متفاوت در گفتمان پهلوی در دو دوره، بهرغم برخورداری از گفتمان واحد، پیامدهای مختلفی داشت و بهدلیل تمرکز کردارهای گفتمانی در دورۀ پهلوی دوم بر اقتضائات اجتماعی و فرهنگی روز، نسبت به کردارهای گفتمانی پهلوی اول، بیشتر به اهداف خود نزدیک شد. همچنین درنتیجۀ هژمونیک شدن گفتمان پهلویها، نوعی «همگنسازی» نسبی پوشش زنان در ایران رخ داد که نتیجۀ یکی از کردارهای این گفتمان در دورۀ اول پهلویها بود.
سیده راضیه یاسینی
چکیده
پیش از انفکاک تدریجی بخشهایی از ایران، کشورهایی که امروزه با نامهای تاجیکستان، ترکمنستان، جمهوری آذربایجان و افغانستان شناخته میشوند، جزیی از پهنة وسیع سرزمین ایران بودهاند. امروزه در مناطق مذکور، پوشاک سنتی زنان در مقایسه با ایران امروز، از هویت ایرانی بیشتری برخوردار است، به نحوی که پوشاک سنتی زنان تاجیک، ترکمن، آذربایجانی ...
بیشتر
پیش از انفکاک تدریجی بخشهایی از ایران، کشورهایی که امروزه با نامهای تاجیکستان، ترکمنستان، جمهوری آذربایجان و افغانستان شناخته میشوند، جزیی از پهنة وسیع سرزمین ایران بودهاند. امروزه در مناطق مذکور، پوشاک سنتی زنان در مقایسه با ایران امروز، از هویت ایرانی بیشتری برخوردار است، به نحوی که پوشاک سنتی زنان تاجیک، ترکمن، آذربایجانی و افغان را میتوان نمونههایی زنده از پوشاک سنتی اقوام ایرانی دانست. در این مقاله، بر اساس آرای محققان در خصوص مد، سنت و هویت و به منظور دریافت شاخصهها و ویژگیهای پوشاک اصیل زنان ایران، پوشاک سنتی زنان در چهار کشور مذکور با روشی استقرایی و قیاسی، بررسی شده و بر این اساس، ویژگیهای پوشاک زنان در این مناطق به منظور یافتن مؤلفههایی از پوشاک اصیل زنان ایرانی تبیین شده است. بر اساس تحلیل دادهها، نتیجهگیریهایی مبنی بر چگونگی عامگرایی و خاصگرایی فرهنگی در پوشاک زنان و نیز اصول واحد در طراحی و ساختار لباس ایشان در این حوزه ارائه شده است.