احسان طاهری حاجی وند؛ حمیدرضا جمالی
چکیده
حقوق فرهنگی بشر، به شکل رسمی و امروزین آن، همزمان با لایحه جهانی حقوق بشر و آن هم در قالب بخش کوچکی از میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مطرح شد. این دسته از حقوق در مقایسه با دیگر انواع حقوق بشر، همواره مورد غفلت و نادیدهانگاری واقع شده است. با توجه به اهمیت بنیادین حقوق فرهنگی بشر و تاثیر مهمی که اجرای این حقوق و پایبندی ...
بیشتر
حقوق فرهنگی بشر، به شکل رسمی و امروزین آن، همزمان با لایحه جهانی حقوق بشر و آن هم در قالب بخش کوچکی از میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مطرح شد. این دسته از حقوق در مقایسه با دیگر انواع حقوق بشر، همواره مورد غفلت و نادیدهانگاری واقع شده است. با توجه به اهمیت بنیادین حقوق فرهنگی بشر و تاثیر مهمی که اجرای این حقوق و پایبندی به آن بر زندگی بشر میگذارد، این ضرورت احساس میشود که شاید با شناخت موانع موجود بر سر راه حقوق فرهنگی بشر، بتوان گامی به منظور رفع آنها برداشته و نتیجه آن نیز به حمایت و ارتقاء این دسته از حقوق منتهی شود. این پژوهش با طرح این سئوال که «چه موانعی بر سر راه رشد، توسعه و اجرای حقوق فرهنگی بشر قرار دارد؟» با استفاده از روش تحلیل کیفی محتوا، به ارزیابی این فرضیه میپردازد که «استیلای اندیشه رئالیسم، بدبینی به رویکردهای ایدهآلیستی، عدم امکان رشد آرمانهای سوسیالیستی، عدم توجه کافی به مبانی انسانشناختی حقوق فرهنگی بشر و... همگی از موانع رشد و عدم ارائه تعریفی مشترک از فرهنگ و حقوق فرهنگی بشر، عدم ارائهفهرستی جامع از مصادیق آن، پراکندگی مبانی این حقوق در اسناد مختلف و... از موانع توسعه و همچنین عدم وجود نهادهای مشخص در زمینه اجرای این حقوق، نگرانی دولتها از اجرا و نبود آموزش بینالمللی از موانع اجرای حقوق فرهنگی بشر میباشد.»
سیدروحالله حاج زرگرباشی؛ مجتبی عبدخدائی
چکیده
روابط بینالملل بهعنوان حوزۀ ارتباطات جهانی، به محیط عملیاتی تعاملات بازیگران بینالمللی اطلاق میشود. شناخت مبانی رفتاری این بازیگران، به درک درستِ کنشها و بازی آنها کمک میکند؛ بهگونهای که بدون این شناخت، تبیین و تحلیل صحیح رفتار آنان ممکن نخواهد بود. امروزه افزایش شمار بازیگران بینالمللی و شمول کنشگران متکثر غیردولتی ...
بیشتر
روابط بینالملل بهعنوان حوزۀ ارتباطات جهانی، به محیط عملیاتی تعاملات بازیگران بینالمللی اطلاق میشود. شناخت مبانی رفتاری این بازیگران، به درک درستِ کنشها و بازی آنها کمک میکند؛ بهگونهای که بدون این شناخت، تبیین و تحلیل صحیح رفتار آنان ممکن نخواهد بود. امروزه افزایش شمار بازیگران بینالمللی و شمول کنشگران متکثر غیردولتی در این دامنه، اهمیت مطالعۀ آنها را دوچندان کرده است. فهم کنشهای نهاد مرجعیت شیعه نیز بهعنوان یکی از این کنشگران، از قاعدۀ یادشده مستثنا نیست. این امر، مسئلۀ محوری و مبنای شکلگیری پرسش این نوشتار بوده است که الگوی تصمیمگیری فراسرزمینی نهاد مرجعیت، از چه بنیادهای نظری و قواعد عملی بهره جسته و چگونه قادر است همزمان با حفظ اهداف و وظایف دینی، نیازهای عینی را تأمین سازد؟ «نظام منطقی تکلیف» و «عقلانیت تکلیف مدار»، مبنای اصلی الگوی تصمیمگیری نهاد مرجعیت است که بر اساس الگویی چندوجهی و چندمرحلهایِ مبتنی بر بهرهگیری از منابع اجتهاد، قواعد اساسی و رعایت مصالح عینی عمل میکند.