میثم فرخی؛ مهدی نادری نژاد
چکیده
در این مقاله محقق در راستای پاسخ به تحولات سیاستگذاری فرهنگی شبکههای اجتماعی مجازی در جمهوری اسلامی ایران، اسناد بالادستی کشور در بازة زمانی 1370 تا 1396 را مورد تحلیل و ارزیابی قرار داده است. جهتگیری اصلی این پژوهش کاربردی و هدف آن اکتشافی است که با استفاده از روش اسنادی، اطلاعات مورد نیاز تحقیق جمعآوری شده و تحلیل تماتیک (مضمون) ...
بیشتر
در این مقاله محقق در راستای پاسخ به تحولات سیاستگذاری فرهنگی شبکههای اجتماعی مجازی در جمهوری اسلامی ایران، اسناد بالادستی کشور در بازة زمانی 1370 تا 1396 را مورد تحلیل و ارزیابی قرار داده است. جهتگیری اصلی این پژوهش کاربردی و هدف آن اکتشافی است که با استفاده از روش اسنادی، اطلاعات مورد نیاز تحقیق جمعآوری شده و تحلیل تماتیک (مضمون) صورت گرفته است. نتایج سیاست پژوهی مذکور حاکی از آن است که پنج محور سیاستی در این حوزه شامل بهرهگیری از فرصتهای شبکههای اجتماعی و توسعة محتوا و خدمات کارآمد»، «توسعه جامعة شبکهای»، «حفظ امنیت و هویت فرهنگی ایرانی ـ اسلامی»، «رویکرد حمایتی نسبت به ظرفیتهای سختافزاری و نرمافزاری شبکههای اجتماعی داخلی»، و «مدیریت راهبردی شبکههای اجتماعی» حائز اهمیت است. دهه هفتاد را میتوان نمود دیدگاه دولتی دانست؛ چرا که شرایط بعد از جنگ اقتضا میکرد تا ویرانیهای جنگ ترمیم یابد. رویکرد دولت در دهة هشتاد و نود، دیدگاه این است که در راستای نگاه ارتباطی، مردم را در این حوزه مشارکت دهد که مردم با تشکیل فضاهای عمومی به تبادل نظر و ایده با هم پردازند. همچنین در این راستا اسنادی مانند سیاستهای کلی شبکههای اطلاعرسانی رایانهای، سند راهبردی نظام جامع فناوری اطلاعات کشور، سند راهبردی امنیت فضای تولید و تبادل اطلاعات کشور، نقشه مهندسی فرهنگی کشور، وظایف شورای عالی فضای مجازی در حکم نصب اعضای جدید توسط رهبری بیشترین و مهمترین بندهای سیاستی مرتبط با مسأله شبکههای اجتماعی مجازی را به خود اختصاص دادند.
سیدحمزه صفوی؛ ابراهیم باقری؛ یاسر نورعلیوند
چکیده
این مقاله در پی آن است که با بررسی جنبههای مختلف فعالیت دیپلماسی فرهنگی اتحادیه اروپا در قالب قدرت هنجاری و شناسایی سازوکارهای بکار گرفته شده در این زمینه از سوی اتحادیه، دیپلماسی فرهنگی آن در قبال جمهوری اسلامی ایران را مورد مطالعه و کنکاش قرار دهد. فرضیه مقاله این است که بدون در نظر گرفتن سطح و عمق روابط سیاسی و اقتصادی اتحادیه ...
بیشتر
این مقاله در پی آن است که با بررسی جنبههای مختلف فعالیت دیپلماسی فرهنگی اتحادیه اروپا در قالب قدرت هنجاری و شناسایی سازوکارهای بکار گرفته شده در این زمینه از سوی اتحادیه، دیپلماسی فرهنگی آن در قبال جمهوری اسلامی ایران را مورد مطالعه و کنکاش قرار دهد. فرضیه مقاله این است که بدون در نظر گرفتن سطح و عمق روابط سیاسی و اقتصادی اتحادیه اروپا و دولتهای عضو آن با ایران، چیزی که همواره پایه ثابت سیاست اتحادیه اروپا در قبال جمهوری اسلامی ایران است، استفاده از دیپلماسی فرهنگی مستتر در قدرت هنجاری و نرم این اتحادیه با هدف همسوسازی جامعه ایران با نگرشها و منافع اتحادیه و نهایتاً تحت فشار قرار دادن حکومت ایران از سوی مردم خود برای گشایش فضای مطلوب در بلندمدت است.یافته پژوهش این است که هرچند دیپلماسی فرهنگی واحدی از سوی اتحادیه اروپا برای تاثیرگذاری بر جامعه و افکار عمومی جمهوری اسلامی ایران تعریف نشده است، با این حال این سیاست ها در همان چارچوب راهبردهای فرهنگی اتحادیه اروپا که از سال 1992 و از پیمان ماستریخت تحت عنوان برنامه های سیاست فرهنگی اتحادیه اروپا و در دو شیوه نفوذ و تاثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم تعریف شده بود، ادامه داشته و تحت پوشش عناوین مختلف و در چارچوب قدرت نرم این اتحادیه با ابزارهای دیپلماسی فرهنگی و قدرت هنجاری عملیاتی می شود. مقاله از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و از روششناسی استنباطی جهت نیل به اهداف تحقیق استفاده شده است.
جلال درخشه؛ مصطفی غفاری
دوره 12، شماره 16 ، اسفند 1390، ، صفحه 9-45
چکیده
دیپلماسی عمومی رویکردی نوین در سیاستخارجی کشورهاست که مردم و بهویژه نخبگان جوامع دیگر را در روابط خارجی هدف قرار میدهد. در سالهای اخیر بحث و تحقیق پیرامون دیپلماسی عمومی بهویژه در ایالات متحده آمریکا تعمیق و توسعه یافته و پس از رخدادهای 11 سپتامبر 2001 مطالعات و عملیات دیپلماسی عمومی آمریکا بر جهان اسلام متمرکز شده است. ...
بیشتر
دیپلماسی عمومی رویکردی نوین در سیاستخارجی کشورهاست که مردم و بهویژه نخبگان جوامع دیگر را در روابط خارجی هدف قرار میدهد. در سالهای اخیر بحث و تحقیق پیرامون دیپلماسی عمومی بهویژه در ایالات متحده آمریکا تعمیق و توسعه یافته و پس از رخدادهای 11 سپتامبر 2001 مطالعات و عملیات دیپلماسی عمومی آمریکا بر جهان اسلام متمرکز شده است. این در حالی است که کشورهای اسلامی کمتر به این مقوله میپردازند و توجه اندکی در بهکارگیری آن دارند. نوشتار کنونی به دنبال پاسخی برای این پرسش که دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران در جهان اسلام چگونه است، از الگوی مفهومی و راهبردی دیپلماسی عمومی الهام میگیرد و با تمرکز بر حوزه جغرافیایی جهان اسلام، ابعاد مختلف دیپلماسی عمومی ایران را بررسی میکند. به باور نویسندگان منابع فرصتساز قدرت نرم جمهوری اسلامی در چارچوب دو راهبرد آموزشی و رسانهای در دیپلماسی عمومی بهکارگرفته شده و با تمرکز بر دو محور خاورمیانه و آسیای مرکزی، دستاوردهایی مانند گسترش بیداری اسلامی و افزایش عمق راهبردی ایران را به دنبال آوردهاند.
حسن مجیدی؛ جواد نوریزاده
دوره 12، شماره 15 ، آذر 1390، ، صفحه 189-223
چکیده
در مقالۀ حاضر نحوۀ بازنمایی تحولات داخلی ایران در سال 1388 را در شبکۀ تلویزیونی «بیبیسی فارسی» بررسی کردهایم. در این مقاله کوشیدهایم با استخراج محورهای گفتمان غالب بازنمایی شده، روند و ابعاد رویکرد جریانسازی در قالب خبر و برنامههای خبری این شبکه، تبیین راهکارهای رسانهای آن در قالب گفتمان رسانۀ حرفهای و ابعاد ...
بیشتر
در مقالۀ حاضر نحوۀ بازنمایی تحولات داخلی ایران در سال 1388 را در شبکۀ تلویزیونی «بیبیسی فارسی» بررسی کردهایم. در این مقاله کوشیدهایم با استخراج محورهای گفتمان غالب بازنمایی شده، روند و ابعاد رویکرد جریانسازی در قالب خبر و برنامههای خبری این شبکه، تبیین راهکارهای رسانهای آن در قالب گفتمان رسانۀ حرفهای و ابعاد گفتمان هژمونیک این رسانه را در خلق گفتمانهای القایی برای مخاطبان واکاوی کنیم. برخی از مهمترین محورهای جریانسازی رسانهای بیبیسی فارسی در سال 1388 عبارتاند از: القای نقض حقوقبشر و آزادیهای مدنی در ایران، القای ناکارآمدی دولت و نظام، تقویت جریانهای مخالف و تعمیق شکاف سیاسی در ایران. در این مقالۀ مستند، برنامهها و گزارشهای خبری شبکۀ بیبیسی و مصادیق و مستندهای این جریانسازیها را توضیح دادهایم. به نظر میرسد مهمترین نشانهها و دالهای محوری گفتمان شبکۀ بیبیسی فارسی در قبال ایران در سال 1388، بحران مشروعیت در جمهوری اسلامی ایران و نیز تهدیدهای ایران است.
محمدصادق نصرالهی
دوره 12، شماره 14 ، مرداد 1390، ، صفحه 185-218
چکیده
با توجه به جایگاه ویژه و منحصربهفرد رسانههای همگانی در عصر اطلاعات، در بسیاری از کشورها و نهادهای بینالمللی، به قانونگذاری در حوزۀ رسانههای همگانی به منظور نظمبخشی و پیگیری سیاستهای مطلوب خود، توجه خاصی شده است. در میان تجربههای گوناگون قانونگذاری، تجربۀ «قانون جامعنویسی» در حوزۀ رسانههای ...
بیشتر
با توجه به جایگاه ویژه و منحصربهفرد رسانههای همگانی در عصر اطلاعات، در بسیاری از کشورها و نهادهای بینالمللی، به قانونگذاری در حوزۀ رسانههای همگانی به منظور نظمبخشی و پیگیری سیاستهای مطلوب خود، توجه خاصی شده است. در میان تجربههای گوناگون قانونگذاری، تجربۀ «قانون جامعنویسی» در حوزۀ رسانههای همگانی، به مثابه یکی از اصلیترین و مهمترین رویکردها، در سالهای اخیر با رشد فزایندهای همراه بوده است.
در کشور ما نیز موضوع قانون جامعنویسی در حوزۀ رسانههای همگانی، بهخصوص پس از تدوین و تصویب برنامۀ چهارم توسعه (1383) مورد توجه قرار گرفته؛ به طوری که در این برنامه، دولت مکلف به تدوین «نظام جامع حقوقی رسانههای همگانی» شده است. در برنامۀ پنجم توسعه نیز ـ که به تازگی لازمالاجرا شده ـ بر این امر بسیار تأکید شده است. بر این اساس، در این مقاله مسئلۀ ضرورتیابی قانون جامع رسانههای همگانی در ایران به عنوان مطالعۀ پیشینی تدوین قانون، مطرح شده است.
به نظر نگارنده حال که بناست قانون جامع رسانههای همگانی تهیه و تصویب شود، پیش از آغاز تدوین قانون باید به این سؤال اساسی پاسخ داد: آیا تدوین قانون جامع رسانههای همگانی در جمهوری اسلامی ایران ضرورت دارد؟ این مقاله درصدد پاسخگویی به این پرسش است.