محمد گنجی؛ نرگس نیکخواه قمصری؛ سمانه فروغی
چکیده
مضامینی که انیمیشنها درصدد القاء به مخاطبین کودکشان هستند هرگز به صورت اتفاقی نبوده، بلکه در پی رمزگذاریهای خاصی صورت پذیرفته است که در نهایت منجر به معرفی الگوی از پیش تعیین شده برای کودکان است. هدف از این پژوهش، تحلیل نشانهشناختی الگوی بازنمایی کودک در انیمیشن است. بدین منظور با استفاده از روش نشانهشناسی، به بررسی محبوبترین ...
بیشتر
مضامینی که انیمیشنها درصدد القاء به مخاطبین کودکشان هستند هرگز به صورت اتفاقی نبوده، بلکه در پی رمزگذاریهای خاصی صورت پذیرفته است که در نهایت منجر به معرفی الگوی از پیش تعیین شده برای کودکان است. هدف از این پژوهش، تحلیل نشانهشناختی الگوی بازنمایی کودک در انیمیشن است. بدین منظور با استفاده از روش نشانهشناسی، به بررسی محبوبترین و پرمخاطبترین انیمیشن ایرانی «مهارتهای زندگی برای کودکان» پرداخته شده است. این مجموعه شامل 250 قسمت ده دقیقهای که تولید آن از سال 1391 شروع و تا 1395 پایان یافته است. بدین ترتیب برای دستیابی به تصویر جامعی از کودک در این مجموعه تمام قسمتها مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که در این انیمیشن با نوعی بازنمایی توأم با «بدنمایی» از کودک و دوران کودکی مواجه هستیم. ویژگیها و خصایص برجستهی کودک در این مجموعه وابستگی به بزرگسالان، ناتوانی در حل مسائل شخصی، عدم خلاقیت و ابتکار، عدم تجهیز به مهارتهای مدرن، فقدان روحیهی پرسشگری و اطاعت کامل از والدین، پرخاشگری و گستاخی در مقابل همسالان، ساده لوحی و زودباوری است. علاوه بر این در بازنمایی کودک، کاراکترهای کودک در جایگاه سن طبیعی خود بازنمایی نمیشوند. بلکه کوچکتر و نابالغتر از سن زیستیشان نمایش داده میشوند و این نابالغ بودن در تمام رفتار و تعاملات روزمرهشان مشهود است. چنین الگوی بازنمایی در مجموع در قاب گفتمان «پیشامدرن» جای میگیرد. برجسته ترین ویژگی انیمیشن «مهارتهای زندگی برای کودکان» این است که در آن کودک به عنوان «سوژه منفعل و تربیت پذیر» به شمار میرود.
جمالالدین اکبرزاده؛ مسعود تقیآبادی
چکیده
این مقاله در صدد مطالعه ستارگان خرد ایرانی و استفاده آنها از رسانههای جدید برای ورود به نظام ستارگی است. تلاش بر این بوده است تا با بررسی پنج مورد از کاربران پرمخاطب اینستاگرام، نقش شبکههای اجتماعی مجازی در تعمیق فرهنگ شهرت و ایجاد نوع جدیدی از «ستارگی» مورد تحلیل قرار گیرد. برای بررسی صفحات اینستاگرام نمونههای مورد بررسی ...
بیشتر
این مقاله در صدد مطالعه ستارگان خرد ایرانی و استفاده آنها از رسانههای جدید برای ورود به نظام ستارگی است. تلاش بر این بوده است تا با بررسی پنج مورد از کاربران پرمخاطب اینستاگرام، نقش شبکههای اجتماعی مجازی در تعمیق فرهنگ شهرت و ایجاد نوع جدیدی از «ستارگی» مورد تحلیل قرار گیرد. برای بررسی صفحات اینستاگرام نمونههای مورد بررسی از روش کیفی نشانهشناسی اجتماعی استفاده شده است. تحقیق پیشرو نخستین تحقیق مستقل داخلی است که به پدیده ستارگان خرد ایرانی و بهویژه نحوه استفاده آنها از سلفی برای ورود به نظام ستارگی میپردازد. یافتههای این مقاله نشان میدهد که با فراگیری شبکههای اجتماعی فرهنگ شهرت در ایران نیز دستخوش تغییر شده است. نظام ستارگی سنتی که تا پیش از این مبتنی بر سلسلهمراتب و هنجارهای خاص رسانههای جمعی بود، اکنون دچار تحول شده است. از تبعات این تحول ورود افراد معمولی به جرگۀ ستارگان است. این افراد در کسوت یک ستاره، با ارائه نمایشی مطلوب از خود مخاطبان و هواداران خاص خود را گرد هم میآورند. در این میان یک شیوة اصلی برای ارائه یک خودِ مطلوب عکسهای سلفی است که اغلب بر پایه گفتمانی جنسیتی ارائه میشوند. برای مثال هر یک از نمونههای این تحقیق از نشانههای مختص به جنس خود (مرد بهمثابه بدن عضلانی و زن بهمثابه زیبایی) و همچنین تلاقی مذهب، هنر و مد برای همراه کردن ببینده استفاده میکنند. با انتشار و عمومی شدن عکسهای سلفی، بیننده به شخصیترین حالات زندگی این ستارگان نوظهور وارد میشود. این امر نشان میدهد که سازوکارهای گسترش شهرت خرد در شبکههای اجتماعی در حال دگرگون کردن جنبههایی مهم از فرهنگ و از جمله جابهجایی در مرزهای حریم خصوصی است. تغییر در فرهنگ شهرت را میتوان با دیگر تغییرات کلان فرهنگی همچون افزایش فردگرایی، تعمیق عرفیگرایی و تضعیف بعضی از شاخصهای دینداری در جامعه ایران همبسته دانست.
صدرالدین طاهری
چکیده
در حوزه ارتباطات فرهنگی و اجتماعی، رمزگذاری و رمزگشایی از کلیدیترین فرآیندها بهشمار میآیند. این مقاله تلاش دارد دستهبندی چهاربخشی رمزگانهای پیشنهادشده از سوی آرتور آسا برگر برای ارتباطات بصری را با شرح چند مثال بررسی نماید و سپس با رویکردی نشانهشناختی به تحلیل جایگاه این شیوههای رمزگذاری در آثار نقاشی رنه ماگریت هنرمند ...
بیشتر
در حوزه ارتباطات فرهنگی و اجتماعی، رمزگذاری و رمزگشایی از کلیدیترین فرآیندها بهشمار میآیند. این مقاله تلاش دارد دستهبندی چهاربخشی رمزگانهای پیشنهادشده از سوی آرتور آسا برگر برای ارتباطات بصری را با شرح چند مثال بررسی نماید و سپس با رویکردی نشانهشناختی به تحلیل جایگاه این شیوههای رمزگذاری در آثار نقاشی رنه ماگریت هنرمند برجسته جنبش فراواقعگرایی بپردازد. این پژوهش یک موردکاوی نشانهشناختی با رویکرد تحلیلی ـ تفسیری و با هدف توسعهای است که دادههای کیفی آن به شیوه اسنادی دادهاندوزی شدهاند. برگر چهار شیوه رمزگذاری در انتقال مفاهیم را بر میشمرد که آنها را رمزگانهای تداعیگر، قیاسی، جایگزین و فشرده مینامد. از میان کارهای پرشمار مگریت چهار نقاشی برگزیده و تفسیر شدند. در مدل سرخ (1935 م.) بهره از رمزگان تداعیگر، در آینه دروغین (1929 م.) استفاده از رمزگان قیاسی، در پسر انسان (1964 م.) نقش رمزگان جایگزین و در آشکارسازی حضور (1936 م.) کارکرد رمزگان فشرده کشف و تحلیل گردید.
زرین زردار- محمد فتحینیا
دوره 14، شماره 24 ، اسفند 1392، ، صفحه 41-62
چکیده
این مقاله بهدنبال شناخت نحوة بازنمایی مازنیها در مجموعة تلویزیونی پایتخت و شناسایی رمزگانها و کلیشههای مورد استفاده در این بازنمایی است. برای دستیابی به این هدف، 16 سکانس شاخص از مجموع سریال، انتخابشده و مورد تحلیل نشانهشناختی قرار گرفتند.
یافتهها نشان میدهند، سه دسته رمزگانهای گفتار و گویش، پوشاک و ...
بیشتر
این مقاله بهدنبال شناخت نحوة بازنمایی مازنیها در مجموعة تلویزیونی پایتخت و شناسایی رمزگانها و کلیشههای مورد استفاده در این بازنمایی است. برای دستیابی به این هدف، 16 سکانس شاخص از مجموع سریال، انتخابشده و مورد تحلیل نشانهشناختی قرار گرفتند.
یافتهها نشان میدهند، سه دسته رمزگانهای گفتار و گویش، پوشاک و گریم و حالت چهره و کنش، رمزگانهای اصلی هستند که برای بازنمایی هویت قومی و شهرستانی بهطور عام و «مازنی» و «علیآبادی» بهطور خاص، بهکار گرفته شدهاند. علیآبادیها در برابر تهرانیها با کلیشههایی چون سادهلوح در برابر خردمند، ناتوان در برابر توانا، روستایی در برابر شهری، بیتوجهی به پوشش در برابر آراستگی ظاهر و ... به تصویر کشیده شدهاند. در این میان میتوان کلیشة شهرستانی ناتوان را بهعنوان مهمترین وجه بازنمایی علیآبادیهای مهاجر تلقی کرد اما آنچه اثر این بازنمایی را تشدید میکند، نفی مهاجرت با دستمایه قرار دادن کلیشههای قومیتی است.
حمید عبداللهیان؛ سبحان یحیایی
دوره 12، شماره 15 ، آذر 1390، ، صفحه 119-149
چکیده
این مقاله به تحلیل سازوکار قالبسازی شناسههای تصویر در شبکۀ اجتماعی برخط یاهو٣٦٠ و بازتاب آن در ذهن مخاطبان میپردازد. به طور روشنتر باید اشاره کنیم که این مقاله به تحلیل انگارهسازیهای هویتی در پرتو شیوۀ زندگی بازنمایی شده در جامعۀ مجازی ایرانی از طریق تحلیل نشانهشناختی میپردازد. به لحاظ نظری چنین تحلیلی ...
بیشتر
این مقاله به تحلیل سازوکار قالبسازی شناسههای تصویر در شبکۀ اجتماعی برخط یاهو٣٦٠ و بازتاب آن در ذهن مخاطبان میپردازد. به طور روشنتر باید اشاره کنیم که این مقاله به تحلیل انگارهسازیهای هویتی در پرتو شیوۀ زندگی بازنمایی شده در جامعۀ مجازی ایرانی از طریق تحلیل نشانهشناختی میپردازد. به لحاظ نظری چنین تحلیلی در قالب ملاحظههای نظری «بودریار»[1] دربارۀ «حاد واقعیت»[2] و شبیهسازی قرار میگیرد. همچون بودریار، ما نیز در این مقاله دنیای معاصر ایرانی را دنیای دیداری و مجازی در نظر میگیریم. مطالعههایی که به صورت تجربی انجام دادهایم، نشان میدهد که در تعریف تصویر شیوۀ زندگی ایرانی، «شبیهسازی»[3] جای «بازنمایی»[4] نشسته و واقعیت به حاد واقعیت بدل شده است. روششناسی این کار نیز در قالب تفسیری و با استفاده از کاربرد نشانهشناسی است. ارتباط صمیمی با فضای شبکههای مجازی در مقایسه با سایتهای اینترنتی، باورپذیری این شبکهها را افزون میکند و موجب تسری این تصویرسازیهای غیرایرانی در زندگی روزمرۀ ایرانی خواهد شد. این امر لزوم پر کردن خلأ تعریف تصویر زندگی ایرانی را گوشزد میکند که ما در این مقاله بخشی از آن را انجام دادهایم. 2. Baudrillard [2]. Hyper reality [3]. Simulation [4]. Representation
فرزانه نزاکتی؛ جلال درخشه
دوره 12، شماره 13 ، اردیبهشت 1390، ، صفحه 185-202
چکیده
این مقاله، ضمن معرفی روش نشانهشناسی به عنوان یکی از جدیدترین روشهای تحلیلی در مطالعات فرهنگی، با استفاده از آراء رولان بارت، به واکاوی جایگاه اسطوره در نظامهای نشانهای و قرائت رمزگشایانة اسطوره میپردازد. در این مقاله، مروری بر نظریههای سوسور، پیرس و امبرتو اکو صورت گرفته و وجوه تمایز و اختلافنظرهای کالر، چندلر ...
بیشتر
این مقاله، ضمن معرفی روش نشانهشناسی به عنوان یکی از جدیدترین روشهای تحلیلی در مطالعات فرهنگی، با استفاده از آراء رولان بارت، به واکاوی جایگاه اسطوره در نظامهای نشانهای و قرائت رمزگشایانة اسطوره میپردازد. در این مقاله، مروری بر نظریههای سوسور، پیرس و امبرتو اکو صورت گرفته و وجوه تمایز و اختلافنظرهای کالر، چندلر و فیسک در مورد آراء سوسور و بارت تشریح شده است. در پایان، انحاء مختلف قرائت اسطوره و قرائت مورد نظر برای شناخت و رمززدایی از اسطوره بیان شده و چند پرسش پیش روی تحلیلگران اسطوره مطرح شده است.
محمود گلمحمدی
دوره 10، شماره 7 ، آبان 1388، ، صفحه 115-135
چکیده
انسان در سراسر تاریخ، برای برقراری ارتباط با همنوعان و محیط اطراف خویش، تلاش و کوشش کرده است و از دوران ماقبل تاریخ، استفاده از تصویر یکی از مهمترین راههای بیان اندیشه و افکار او بوده است. همانطور که در طول قرون گذشته موفق شد زبان و کلام را بهدرستی درک کند و با تسلط کامل از آنها استفاده کند، دستیابی به سواد ...
بیشتر
انسان در سراسر تاریخ، برای برقراری ارتباط با همنوعان و محیط اطراف خویش، تلاش و کوشش کرده است و از دوران ماقبل تاریخ، استفاده از تصویر یکی از مهمترین راههای بیان اندیشه و افکار او بوده است. همانطور که در طول قرون گذشته موفق شد زبان و کلام را بهدرستی درک کند و با تسلط کامل از آنها استفاده کند، دستیابی به سواد تصویری نیز برای انسان امروز مستلزم فهم نکات خاصی است. در جهان امروز با عقبگردی به گذشته، کاربرد دوبارة زبان تصویر، برای سرعت بخشیدن به دریافت پیام، دیده میشود که تمایل همیشگی انسان به پیامهای تصویری را نسبت به گفتار و نوشتار تأیید میکند. انسان از دیرباز دلایل گوناگونی برای خلق تصویر داشته است که مهمترین آنها نیاز است. نیاز به بیان احساسات، افکار، برقراری ارتباط و... در نهایت سبب شده است که انسان به کارهای گوناگونی بپردازد. اختراع عکاسی در جهان، آغازگر حرکت بزرگی در پیوندهای ارتباط بصری میان مردم و جوامع شد. گسترش روزافزون استفاده از تصویر در زندگی امروز به نوعی فرهنگ تبدیل شده است. در این مقاله، تلاش شده است تا اهمیت زبان تصویر و نقش تأثیرگذار آن در برقراری و گسترش ارتباط میان افراد، گروهها، جوامع و تمدنها آشکار شود.