رضا پیشقدم؛ آیدا فیروزیان پوراصفهانی؛ سحر طباطبائی فارانی
چکیده
پژوهش پیشرو سعی بر آن دارد تا در پرتوی مفهوم هَیجامَد (هیجان+ بسامد) و با بهرهگیری از مدل هایمز (1967)، به بررسی موشکافانۀ قطعۀ زبانی «ناز کردن» در زبان فارسی بپردازد. یافتههای این پژوهش نمایانگر آن است که قطعۀ زبانی «ناز کردن» و ترکیبهای حاصل از آن، همواره در فرهنگ سنتی و جمعگرای ایرانی جاری و ساری است و واژگان ...
بیشتر
پژوهش پیشرو سعی بر آن دارد تا در پرتوی مفهوم هَیجامَد (هیجان+ بسامد) و با بهرهگیری از مدل هایمز (1967)، به بررسی موشکافانۀ قطعۀ زبانی «ناز کردن» در زبان فارسی بپردازد. یافتههای این پژوهش نمایانگر آن است که قطعۀ زبانی «ناز کردن» و ترکیبهای حاصل از آن، همواره در فرهنگ سنتی و جمعگرای ایرانی جاری و ساری است و واژگان مرتبط با آن، چه بسا دربارة گذشته، دارای گستردگی بیشتری میباشد. تعدد کاربرد این زباهنگ (زبان+ فرهنگ) بر پایۀ رویکردهای مبتنی بر هیجانات، حاکی از آن است که مردم ایران نسبت به این مفهوم دارای درجۀ بالایی از حس عاطفی بوده و در نتیجه، سطح هَیجامَد آنان از این زباهنگ در سطح بالایی (هَیجامَد درونی و هَیجامَد کلی) قرار دارد. برخورداری از هَیجامَد بالا به این زباهنگ، منجر به درک کامل و عمیق آن توسط ایرانیها و در نتیجه افزایش شمار واژگان مرتبط با این مفهوم در زبان فارسی شده است. علاوهبر این، نتایج حاصل از بررسی دقیق این قطعۀ زبانی با در نظر گرفتن الگوی هایمز (1967)، حاکی از آن است که این زباهنگ اغلب در موقعیتهای غیررسمی در گفتار، توسط شرکتکنندگانی که رابطۀ میانشان ممکن است از نوع همتراز یا غیرهمتراز باشد، عمدتاً با هدف حفظ معیارهای ادب با لحنهای مختلفی نظیر لحنهای ملتمسانه، تحسینآمیز، توهینآمیز، کنایهآمیز و ... در مکالمات شفاهی مورد کاربرد قرار میگیرد.