محمد فرهادی
چکیده
هدف اصلی این مقاله پیشنهاد یک تکنیک برای اجرای تجربی تحلیل گفتمان است. در این راستا استدلال میکند، گفتمان بهواسطۀ ریشههای نظری و فلسفی خود قرابت بسیاری با مفهوم پراکسیس دارد. بر اساس این پیشینۀ فکری، گفتمان را میتوان واجد وجوه مادی و عملی دانست تا جایی که میتوان گفتمان و پراکسیس را در کنار هم تحلیل کرد. اهمیت این برداشت در این ...
بیشتر
هدف اصلی این مقاله پیشنهاد یک تکنیک برای اجرای تجربی تحلیل گفتمان است. در این راستا استدلال میکند، گفتمان بهواسطۀ ریشههای نظری و فلسفی خود قرابت بسیاری با مفهوم پراکسیس دارد. بر اساس این پیشینۀ فکری، گفتمان را میتوان واجد وجوه مادی و عملی دانست تا جایی که میتوان گفتمان و پراکسیس را در کنار هم تحلیل کرد. اهمیت این برداشت در این است که هم گفتمان را از برداشتهای ذهنی رها میکند و هم پراکسیس را به مفهومی قابلمطالعۀ تجربی بدل میکند. تکنیک موردنظر معیار اعتبار انضمامیتری دارد و کمتر به ذهنیت محقق وابسته است. نتیجه پژوهش با مرور یک مثال، نحوۀ استخراج نشانههای معنادار که در کنار هم منظومۀ منسجمی پدید میآورند را نشان میدهد. در این رویکرد گفتمان بهمثابه بازی زبانی مطالعه میشود که در آن ذهن و عین مقولاتی در هم تنیده ارزیابی میشوند. این تکنیک سازگاری بیشتری با نظریات تلفیقگرایانه معاصر در جامعهشناسی نشان میدهد.