رضا اسماعیلی؛ نسرین قلانی؛ مینا جلالی
دوره 15، شماره 25 ، خرداد 1393، ، صفحه 149-169
چکیده
جهانی شدن بهعنوان فرایند تحول نسبتاً عمیق و با دامنة گسترده ، تقریباً همة ساختهای زندگی بشر بهخصوص فرهنگهای ملی را که پایة تمدن و هویّت ملتهاست در معرض تغییر و تحول و در بیشتر مواقع مورد تضعیف قرار میدهد. این مقاله در پی تبیین مفهوم همزیستی فرهنگی در بین جوامع چندفرهنگی، قومی است و همچنین در پی پاسخ به این سؤال است: جامعهای ...
بیشتر
جهانی شدن بهعنوان فرایند تحول نسبتاً عمیق و با دامنة گسترده ، تقریباً همة ساختهای زندگی بشر بهخصوص فرهنگهای ملی را که پایة تمدن و هویّت ملتهاست در معرض تغییر و تحول و در بیشتر مواقع مورد تضعیف قرار میدهد. این مقاله در پی تبیین مفهوم همزیستی فرهنگی در بین جوامع چندفرهنگی، قومی است و همچنین در پی پاسخ به این سؤال است: جامعهای که شاهد حضور فرهنگها و قومیتهای مختلف است و با توجه به فرایند گریزناپذیر جهانی شدن، فرهنگهای گوناگون چگونه میتوانند در کنار یکدیگر به حیات خود ادامه دهند؟ در این مقاله سعی شده با روش اسنادی و تکیه بر منابع مکتوب و رهیافت تحلیلی در حوزة فرهنگ، به بازاندیشی در مفهوم همزیستی فرهنگی پرداخته شود. برای تحلیل این موضوع دیدگاه تلفیقی میان نظریههای جامعهشناسان کلاسیک و معاصر و حوزة پستمدرن بررسی شده است. همچنین در این زمینه دیدگاه اندیشمندانی چون هاروی، فیدرستون و فوکویاما تحت واکاوی قرار گرفته است. یافتهها حاکی از آن است که در فرایند همزیستی فرهنگی در جوامع چندفرهنگی، وجود تغییرات اجتماعی و فرهنگی در جوامع، ذاتی است اما اگر این تغییرات و دگرگونیها هماهنگ با هویّت ملی و حفظ عناصر فرهنگهای قومی باشد، نهتنها میتواند به پویایی فرهنگی کمک کند بلکه میتواند عاملی برای افزایش همزیستی و انسجام ملی در جوامع چندفرهنگی باشد.