هادی بابائی فلاح؛ مهدی مهدیزاده؛ محمد خزایی
چکیده
ابلیس، شخصیتی مهم در داستان آفرینش است. او که سابقه طولانی در عبادت پروردگار داشته، پس از تمرد از دستورات خداوند، از بارگاه الهی رانده میشود. در منابع مکتوب، او و یارانش پس از رانده شدن از بارگاه الهی، با نام کلی شیاطین نیز معرفی شدهاند. در سنت کتابآرایی ایرانی، نیاز به ساخت تصویر برای شیاطینی که در داستانهای مکتوب مورد ...
بیشتر
ابلیس، شخصیتی مهم در داستان آفرینش است. او که سابقه طولانی در عبادت پروردگار داشته، پس از تمرد از دستورات خداوند، از بارگاه الهی رانده میشود. در منابع مکتوب، او و یارانش پس از رانده شدن از بارگاه الهی، با نام کلی شیاطین نیز معرفی شدهاند. در سنت کتابآرایی ایرانی، نیاز به ساخت تصویر برای شیاطینی که در داستانهای مکتوب مورد اشاره قرار گرفتهاند، باعث شد تا هنر نگارگری شاهد نمونههای بدیعی از تصاویر ابلیس و یارانش باشد. این مقاله از طریق یک مطالعه توصیفی و تحلیلی و با رویکرد نشانهشناسی و به شیوه کتابخانهای، یافتن وجوه بصری رایج برای تصویر کردن شیاطین و درک فرهنگ بصری حاکم بر ترسیم این موجودات را در دستور کار خود داشته است. پرسشهای مطروحه در پژوهش، چگونگی توصیف شیاطین در متون مکتوب، وجوه بصری رایج برای ترسیم ایشان و درک فرهنگ بصری حاکم بر ترسیم این موجودات در نگارگری قدیم را مورد جستجو قرار داده است. نتیجه پژوهش، بهرغم اعلام شباهت ظاهری شیاطین با آدمیان، دیوان و گروههایی از جنیان و خازنان جهنم و ذکر دشواری تشخیص این موجودات در نگارهها، آشنایی با موضوع و داستان هر نگاره را راهگشای تشخیص پیکره شیاطین دانسته است. فرهنگ بصری حاکم بر ترسیم شیاطین نیز بهرغم وابستگی به آگاهی مخاطب از موضوع نگارهها، در دو شکل دیوآسا و انسانی جلوهگر شده که هر یک مبتنی بر داستانی است که نگاره روایت میکند. بنابراین، نگارگران قدیم ایران، با توجه کامل به مضمون داستانها، شیاطینی مطابق با فحوای کلام روایات را ترسیم میکردهاند.