زینب بنی اسدی؛ محمدرضا صرفی؛ یدالله آقاعباسی؛ محمدعلی صفورا
چکیده
اقتباس از ادبیات کهن، بهخصوص قصّهها و افسانهها و کشف روابط و مناسبات چندلای افسانه با سبک و سیاق بیانی انیمیشن، یکی از شیوههایی است که امروزه مورد توجّه بسیاری از فیلمنامهنویسان انیمیشن قرار گرفته است. با توجّه به ویژگیهای ساختاری و قابلیتهای شگفتانگیز قصّهها و افسانههای ایرانی برای انطباق با زبان انیمیشن، فراگیری ...
بیشتر
اقتباس از ادبیات کهن، بهخصوص قصّهها و افسانهها و کشف روابط و مناسبات چندلای افسانه با سبک و سیاق بیانی انیمیشن، یکی از شیوههایی است که امروزه مورد توجّه بسیاری از فیلمنامهنویسان انیمیشن قرار گرفته است. با توجّه به ویژگیهای ساختاری و قابلیتهای شگفتانگیز قصّهها و افسانههای ایرانی برای انطباق با زبان انیمیشن، فراگیری زبان رسانه و استفاده از شیوههایی چون اقتباس و بازآفرینی برای تبدیل افسانه به انیمیشن بسیار ضروری مینماید. مقال پیشرو، با بهکارگیری روش اسنادی و با رویکردی توصیفی-تحلیلی، پس از بیان شرایط درامپذیری افسانهها، به نقد تطبیقی عناصر مشترک افسانه و انیمیشن سینمایی «جمشید و خورشید» و چگونگی انتقال این عناصر در فرایند اقتباس از افسانه به انیمیشن میپردازد. بر اساس یافتههای پژوهش، اوّلین گام در تبدیل افسانه به انیمیشن، تحلیل متن افسانه و یافتن ویژگیهای تصویری و مؤلّفههای مختلف دراماتیک آن است. شناخت نقاط قوّت و ضعف افسانهها، اضافه نمودن و یا برجسته کردن عناصر دراماتیک و تقویت مؤلّفههای گوناگون پویانمایی، باعث افزایش حرکت، تعلیق و تصویر در انیمیشن خواهد شد.