زهرا شاکری؛ وحید موسیپور؛ سهیلا نورعلی
چکیده
اجراکنندگان آثار ادبی و هنری (ازجمله بازیگران و خوانندگان)، مانند هر مالک فکری دیگری حق بهرهبرداری از اجرای هنری خود را دارند. آنها میتوانند شخصاً از این حق بهرهبرداری کنند یا از طریق قرارداد، اجازه بهرهبرداری آن را به دیگری اعطا نمایند یا اساساً حقوق خود را به دیگری انتقال دهند. قراردادهای مذکور معمولاً با مسائل حقوقی مانند ...
بیشتر
اجراکنندگان آثار ادبی و هنری (ازجمله بازیگران و خوانندگان)، مانند هر مالک فکری دیگری حق بهرهبرداری از اجرای هنری خود را دارند. آنها میتوانند شخصاً از این حق بهرهبرداری کنند یا از طریق قرارداد، اجازه بهرهبرداری آن را به دیگری اعطا نمایند یا اساساً حقوق خود را به دیگری انتقال دهند. قراردادهای مذکور معمولاً با مسائل حقوقی مانند مشخص نبودن ماهیت عقد، موضوع انتقال حقوق اجراکننده به تولیدکنندگان و قید مباشرت اجراکننده روبرو هستند و بنابراین، روشن نبودن این امور در بسیاری قراردادها میتواند بهرهبرداری از اجرای اثر ادبی و هنری را در هالهای از ابهام قرار دهد. افزون بر اینکه مطالعات نشان میدهد اجراکنندگان آشنایی چندانی با حقوق خود ندارند. خلاقانه بودن اجراهای هنری و مبتنی بودن اجراها بر شخصیت مجری خود از عناصری هستند که قراردادهای اجرا را از سطح قراردادهای کارگر و کارفرمایی ارتقا میدهند و با مانع حقوقی برای تحقق عقد بیع یا اجاره مواجه میشود. مسئله پژوهش پیشرو آن است که آیا قراردادهای اجراکنندگان، ماهیت و مقررات ویژهای میطلبند؟ این قراردادها چه ویژگیهایی باید داشته باشند؟ پژوهش کنونی با رویکرد تحلیلی ـ توصیفی و از طریق ابزار کتابخانهای و میدانی به گردآوری اطلاعات میپردازد و تلاش میکند ضمن بررسی حقوق هنرمندان اجراکننده و یافتههای بهدستآمده از طریق پرسشنامه و مصاحبه با اجراکنندگان شهر تهران، به ارزیابی و تحلیل این قراردادها بپردازد و سرانجام نتیجهگیری مینماید که قراردادهای هنرمندان اجراکننده اگرچه در بسیاری موارد تابع قواعد عمومی است اما در پارهای موارد نیاز به مقررات ویژهای دارد که هدف از آن، تعدیل روابط میان هنرمندان اجراکننده و تولیدکنندگان و نهایتاً رفاه بیشتر عموم مردم است.