مسعود محمدزاده طهرانی؛ محسن مراثی
چکیده
محتوای بسیاری از بازیهای رایانهای، تاریخیاند؛ به این معنا که بازیکن در ژانرهای مختلفی در دوره یا دورههای تاریخی مشخصی بازی را انجام میدهد. سری بازیهای «فرقه اساسینها» از این دستهاند و پژوهش پیشرو، نسخه نخست این بازی (2007) را بهتفصیل بررسی کرده است. مهمترین مشخصة این سری بازیها بر موضوع «ترور» مبتنی است ...
بیشتر
محتوای بسیاری از بازیهای رایانهای، تاریخیاند؛ به این معنا که بازیکن در ژانرهای مختلفی در دوره یا دورههای تاریخی مشخصی بازی را انجام میدهد. سری بازیهای «فرقه اساسینها» از این دستهاند و پژوهش پیشرو، نسخه نخست این بازی (2007) را بهتفصیل بررسی کرده است. مهمترین مشخصة این سری بازیها بر موضوع «ترور» مبتنی است که در داستان بازی، سرمنشأ آن، فرقة فداییان اسماعیلی و افسانة حشاشین در فضای جنگ سوم صلیبی قرار داده شده است. در این مقاله نشان داده میشود که سازندگان بازی «فرقه اساسینها» چگونه روایات تاریخی بهویژه افسانههای حشاشین را گزینش و به روایت و مکانیک بازی تبدیل کردهاند و چه قرائت جدیدی از افسانههای حشاشین شکل دادهاند. هدف این پژوهش، تلاشی برای بررسی تطبیقی محتوای داستانی بازی رایانهای تاریخی «فرقة اساسینها» با افسانههای حشاشین از منظری میانرشتهای تاریخ و هنر است. در قسمتی از پژوهش که فرقه فداییان اسماعیلی و افسانههای حشاشین بررسی شده است، از روش تاریخی و در قسمتی که محتوای بازی توضیح داده شده از روش توصیفی - تحلیل محتوا استفاده شد. رویکرد این پژوهش تطبیقی به شیوه لنزی است. یافتههای پژوهش نشان داد که طراحان بازی با هوشمندی، داستان بازی را با الهام از افسانههای حشاشین و در چند لایه بازسازی کردهاند. برخی روایتهای تاریخی مانند ماجرای پرش مرگبار فدائی به دستور شیخ الجبل و بینش باطنی به مکانیکهایی در بازی تبدیل شدهاند. بیشتر شخصیتهای مسلمان بازی برساخته است؛ اما برعکس، بیشتر شخصیتهای مسیحی داستان حقیقی است. امید است این پژوهش برای سازندگان بازیهای تاریخی سودمند باشد.