مقاومت یا تسلیم در برابر بیگانگان تحلیل تطبیقی علل مقاومت مردمی در برابر بیگانگان در دورة قاجار (تا آخر عهد ناصرالدین شاه)، و تسلیم در برابر متفقین در شهریور ۱۳۲۰

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 عضو هیئت علمی دانشکدة علوم اجتماعی دانشگاه تهران

2 دانشجوی دکترای جامعه‌شناسی دانشگاه تهران

چکیده

ایران در شهریور ۱۳۲۰ به اشغال نیروهای متفقین درآمد. در این زمان هیچ‌گونه مقاومت مردمی‌ای علیه نیروهای بیگانه صورت نگرفت. این در حالی است که ایرانیان در دورة قاجار یا سال‌های پس از جنگ جهانی اول، مقاومت‌های جدی‌ای در مقابل بیگانگان از خود نشان داده بودند. این مقاله با  استفاده از روش‌شناسی تطبیقی ـ تاریخی میل به همین مسئله می‌پردازد و به‌طور خاص مقاومت‌های مردمی را در برابر بیگانگان بررسی می‌کند و نقش نیروهای اجتماعی در هر یک از این مقاومت‌های مردمی را پی می‌گیرد. این نیروهای اجتماعی شامل روحانیون، لوطیان، اصناف و سران ایلات هستند. سپس به بررسی وضعیت این نیروها در دورة رضاشاه پرداخته می‌شود. مدعای این مقاله آن است که پس از فروشکستن چند روزة ارتش رضاشاه در برابر متفقین در ۱۰ شهریور ۱۳۲۰، علت عدم مشاهدة مقاومت‌های مردمی، تضعیف نیروهای اجتماعی در طول ۱۶ سال حکومت رضاشاه بوده است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Resistance against foreigners or surrender to them Comparative analysis of reasons of public resistance against foreigners in Qajar era and surrender to Allies in August 1941

نویسندگان [English]

  • Mohammad Reza Javadi Yeganeh 1
  • Minoo Sedighi Kasmaee 2
1 Associate Professor, Dept. of Sociology University of Tehran
2 دانشجوی دکترای جامعه‌شناسی دانشگاه تهران
چکیده [English]

Iran was occupied by the Allies in the World War II in August 1941. At this time no social force resistant against foreign forces showed up. This is while Iranian social forces had shown serious resistances against the foreigners in the Qajar era or in the years following World War Ι. This article using Mill’s comparative-historical method tries to focus on this problem, and specially tries to study public social forces of resistance against foreigners in the Qajar era. These social forces include Clergymen, “Luti”s, guilds and leaders of tribes. Then the situation of these social forces will be traced in Reza-Shah era. This paper claims that the reason Iranians surrendered to Allies invasion’s forces, and social force even did not try to resist against them, was that they were weakened and suppressed during 16 years of domination of Reza-Shah in Iran.
 

کلیدواژه‌ها [English]

  • Resistance
  • Foreigners
  • Russo-Persian War
  • World War II
  • social forces
منابع و مأخذ
 
آوری، پیتر (۱۳۷۳). تاریخ معاصر ایران از تأسیس تا انقراض سلسلة قاجار، ترجمة محمد رفیعی مهرآبادی، تهران: انتشارات عطایی.
اسکاچپول، تدا (۱۳۸۹). دولت‌ها و انقلاب‌های اجتماعی، ترجمة مجید روئین‌تن، تهران: سروش.
اسمیت، دنیس (۱۳۹۲). برآمدن جامعه‌شناسی تاریخی، ترجمة هاشم آقاجری، تهران: مروارید.
اندرمانی‌زاده، جلال (۱۳۷۶). «شورش در اصفهان: اسنادی از شورش در کمپانی هاتز (۱۳۱۳ق.)»، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، شمارة ۱.
حائری، عبدالهادی (۱۳۷۲). نخستین رویارویی‌های اندیشه‌گران ایران با دو رویة تمدن بورژوازی غرب، تهران: انتشارات امیرکبیر.
سریع‌القلم، محمود (۱۳۹۱). فرهنگ سیاسی ایران، تهران: فرزان روز.
شهری، جعفر (۱۳۸۳). تهران قدیم، ج۱، تهران، معین.
طالبان، محمدرضا (۱۳۸۷) «درآمدی روش‌شناسانه بر تحلیل بولی فوران از انقلاب ایران»، فصلنامة علوم اجتماعی، شمارة ۴۲.
طالبان، محمدرضا (۱۳۸۸). روش‌شناسی مطالعات انقلاب با تأکید بر انقلاب اسلامی ایران، تهران: پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، معاونت پژوهشی.
فوران، جان (۱۳۹۱). مقاومت شکننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سال‌های پس از انقلاب اسلامی، ترجمة احمد تدین، تهران: مؤسسة خدمات فرهنگی رسا.
کاظمی، ابوالفضل (۱۳۹۴). کوچة نقاش‌ها: خاطرات سیدابوالفضل کاظمی، گفت‌وگو و تدوین: راحلة صبوری، تهران: شرکت انتشارات سورة مهر.
کلی، لارنس (۱۳۸۵). دیپلماسی و قتل در تهران، ترجمة غلامحسین میرزا صالح، تهران: نگاه معاصر.
لسان الملک سپهر، محمدتقی (۱۳۷۷). ناسخ التواریخ: تاریخ قاجاریه، ج۱، به اهتمام جمشید کیانفر، تهران: اساطیر.
مجلة قشون (۱۳۰۱)، شمارة ۷
مستوفی، عبدالله (۱۳۷۱). شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دورۀ قاجاریه، تهران: زوار.
ملک المورخین، عبدالحسین (۱۳۸۶). مرآت الوقایع مظفری، ج۱، تصحیح عبدالحسین نوایی، تهران: میراث مکتوب.
موتاب، احمد (۱۳۷۷).آئین فتوت و جوانمردی و پهلوانان آذربایجان، تبریز: جمالی.