پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطاتفصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات2008-8760183920171221Protecting of woman statute in rules and regulations regarding advertisingحمایت از منزلت زنان در قوانین و مقررات ناظر بر تبلیغات بازرگانی7375756410.22083/jccs.2017.92305.2210FAرؤیا معتمدنژاداستادیار و مدیرگروه حقوق ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائیمرضیه اسماعیلی فلاحکارشناسی ارشد حقوق ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائیJournal Article20170716Abstract <br />Question of gender and woman in advertising is a controversial discourse. This subject among critics of advertising especially in western countries which misuse of woman is prevalent is very important. Stereotypical contacts and determind social conception from role of woman in society make this controversy. Regarding the influence of media productions especially advertising on culture, it is very important How to represent women in advertising and protective laws aiming to guarantee correct representation. <br />In this this paper we tried to examine and evaluate the support of dignity of woman in the rules and regulations of existing commercial advertisements in a descriptive way and using the documentary and library study method. <br /> Purpose of this study is analyzing and evaluating of protections from woman statute in current advertising rules and regulations. The results indicate that in Iran does not enact a comprehensive law in this regard yet and despite suitable grounds in our jurisprudence and constitution, our country have no compiled rule in this regard. In the other hand current law also have no any effective and adequate executive guarantee. In existing study the situation of woman in rules regarding advertising analyzed.چکیده<br /> <em>بحث جنسیت و زن در آگهیهای تجاری یکی از مباحث جنجالی است. این موضوع بین منتقدان آگهیها بهویژه در کشورهای غربی که شیوع استفادۀ ابزاری از زنان رایجتر است، از جایگاه خاصی برخوردار است. برخوردهای کلیشهای و برداشتهای اجتماعی معین از نقش زنان در جامعه موضوع این مناقشات را شکل میدهد. با توجه به تأثیرگذاری تولیدات رسانهای و از آن جمله تبلیغات بر فرهنگ، چگونگی بازنمایی زنان در تبلیغات و قوانین حمایتگر جهت تضمین بازنمایی صحیح دارای اهمیت ویژهای است. </em><br /> <em>این مقاله در پی آن است که به شیوه توصیفی و با بهرهگیری از روش مطالعۀ اسنادی و کتابخانهای به بررسی و ارزیابی حمایتهای صورت گرفته از شأن و منزلت زن در قوانین و مقررات آگهیهای تجاری موجود بپردازد. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که در کشور ما هنوز مقررات جامعی در این زمینه وضع نشده است و با وجود زمینههای بسیار مساعد و مناسب در فقه و قانون اساسی، کشور ما بدون حقوق تدوین شده در این زمینه است. از سوی دیگر همین قواعد موجود نیز بعضاً از ضمانت اجرای کافی و مؤثری برخوردار نمیباشند. </em>https://www.jccs.ir/article_57564_3b3394a6acd522c4053bc6b2535eec79.pdfپژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطاتفصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات2008-8760183920171221Research on television and violence in terms of structural functionalismپژوهشی در باب تلویزیون و خشونت از منظر الگوی کارکردگرایی ساختاری39665756610.22083/jccs.2017.92887.2212FAمجتبی امیریاستاد مدیریت دولتی دانشگاه تهرانشهرزاد نیریاستادیار گروه مدیریت و برنامهریزی دانشگاه تربیت مدرسسارا محمودیدانشجوی دکتری مدیریت رسانه دانشگاه تهران(پردیس کیش)Journal Article20170719The main objective of this research is to provide a functional model of Islamic Republic of Iran Broadcasting (IRIB) mass media for society sections’ anger management on the basis of rational approach. The findings of this research have been extracted using the multiple grounded theory. Ten faculty members in the fields of organizational behavior management, media management, psychology, sociology, communications, and managers who have at least 10 years of management experience in the field of mass media have been selected through targeted sampling and based on a snowball method and have been interviewed in-depth Semi structured. The data obtained through open, axial and selective coding were interpreted. The findings of the research show that television in the managing of violence has the capacity to perform three functions of critical accountability, education of legitimate aggression and learning to overcome violence, and to play five disfunctions in institutionalizing violence in people's attitudes and behavior, promoting personal and ethnic fanatical frameworks, promoting violence As a means of recreation, the transfer of anti-values related to violence and the perception of the lack of justice in society and the promotion of violence as a tool to overcome this perception.هدف اصلی این پژوهش معرفی الگوی کارکردی رسانه جمعی سیمای جمهوری اسلامی ایران جهت مدیریت خشونت آحاد جامعه است. یافتههای این پژوهش با استفاده از روش تئوری مفهومسازی بنیادی استخراج شده است. تعداد ده نفر از اعضای هیأت علمی رشتههای مدیریت رفتار سازمانی، مدیریت رسانه، روانشناسی، جامعهشناسی، ارتباطات و مدیرانی که حداقل دارای 10 سال تجربه مدیریت در حوزه رسانههای جمعی بودند به صورت نمونهگیری هدفمند و بر اساس تکنیک گلوله برفی انتخاب شده و مورد مصاحبههای عمیق نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. دادههای حاصل از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تعبیر و تفسیر قرار گرفتند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که رسانه ملی در راستای مدیریت خشونت آحاد جامعه ظرفیت ایفای سه کارکرد شکوفایی عقلانیت انتقادی، آموزش پرخاشگری حقمدار و مهارتآموزی غلبه بر خشونت و ایفای پنج کژکارکرد نهادینهسازی خشونت در نگرش و رفتار افراد جامعه، ترویج چارچوبهای متعصبانه شخصی و قومی، ترویج خشونت به مثابه ابزار تفریح، انتقال ضد ارزشهای مرتبط با خشونت و ایجاد ادراک فقدان عدالت در جامعه و ترویج خشونت به مثابه ابزاری جهت غلبه بر این ادارک را دارد.https://www.jccs.ir/article_57566_993ef8b77c616aa827a38a4a361e3443.pdfپژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطاتفصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات2008-8760183920171221Examining the Concept of nāz and its Related Vocabulary Items in Persian Language in Light of Emotioncyواکاوی عبارت «ناز کردن» و ترکیبهای حاصل از آن در زبان فارسی در پرتوی الگوی هَیجامَد67965756710.22083/jccs.2017.96182.2240FAرضا پیشقدماستاد گروه زبان و ادبیات انگلیسی و علوم تربیتی، دانشگاه فردوسی مشهد (نویسندۀ مسئول)آیدا فیروزیان پوراصفهانیاستادیار گروه زبانشناسی، دانشگاه بینالمللی امام رضا(ع)سحر طباطبائی فارانیدانشجوی دکتری آموزش زبان انگلیسی، دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20170823Considering the new concept of <em>emotioncy</em> (emotion+frequency), the present study intends to examine the lingua-cultural concept of [nāz] in Persian language using Hymes’(1967) SPEAKING model. The outcomes of this study revealed that the concept of [nāz] has been mostly prevalent inthe collective culture of Iran, and the expressions related to [nāz] are even more widely used in comparison to the past. The high frequency and variety of this lingua-cultural concept is due to fact that Iranians have mostly positive and mixed emotions toward this concept, and as a result, their level of emotioncy toward [nāz] is higher (Inner-emo and Arch-emo).Overall, the results suggest that this lingua-cultural element is more commonly used in informal situations with participants of equal or unequal power relationships. It was also concluded that the main aim behind the use of this lingua-cultural item is to use it as a politeness strategy. Considering the oral mode of language, the tones that are accompanied with [nāz] are usually begging, admiring, offensive, and sardonic.<em>پژوهش پیشرو سعی بر آن دارد تا در پرتوی مفهوم هَیجامَد (هیجان+ بسامد) و با بهرهگیری از مدل هایمز (1967)، به بررسی موشکافانۀ قطعۀ زبانی «ناز کردن» در زبان فارسی بپردازد. یافتههای این پژوهش نمایانگر آن است که قطعۀ زبانی «ناز کردن» و ترکیبهای حاصل از آن، همواره در فرهنگ سنتی و جمعگرای ایرانی جاری و ساری است و واژگان مرتبط با آن، چه بسا دربارة گذشته، دارای گستردگی بیشتری میباشد. تعدد کاربرد این زباهنگ (زبان+ فرهنگ) بر پایۀ رویکردهای مبتنی بر هیجانات، حاکی از آن است که مردم ایران نسبت به این مفهوم دارای درجۀ بالایی از حس عاطفی بوده و در نتیجه، سطح هَیجامَد آنان از این زباهنگ در سطح بالایی (هَیجامَد درونی و هَیجامَد کلی) قرار دارد. برخورداری از هَیجامَد بالا به این زباهنگ، منجر به درک کامل و عمیق آن توسط ایرانیها و در نتیجه افزایش شمار واژگان مرتبط با این مفهوم در زبان فارسی شده است. علاوهبر این، نتایج حاصل از بررسی دقیق این قطعۀ زبانی با در نظر گرفتن الگوی هایمز (1967)، حاکی از آن است که این زباهنگ اغلب در موقعیتهای غیررسمی در گفتار، توسط شرکتکنندگانی که رابطۀ میانشان ممکن است از نوع همتراز یا غیرهمتراز باشد، عمدتاً با هدف حفظ معیارهای ادب با لحنهای مختلفی نظیر لحنهای ملتمسانه، تحسینآمیز، توهینآمیز، کنایهآمیز و ... در مکالمات شفاهی مورد کاربرد قرار میگیرد.</em>https://www.jccs.ir/article_57567_04cd8d53ddf177e70293fcb505e13310.pdfپژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطاتفصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات2008-8760183920171221The Effect of Virtual Leisure and Computer Games on Teenagers' Religious Identityتأثیر فراغت مجازی و بازیهای رایانهای بر هویت دینی نوجوانان971205757110.22083/jccs.2017.96680.2246FAعلی قنبری برزیاناستادیارگروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهانJournal Article20170828Abstract<br /> Changes made by leisure styles in Iranian society, and growing tendency of Iranian teenagers towards digital leisure have led to changes in their religious behavior and attitudes. The purpose of this article is to investigate the effect of online computer games on teenagers' religiosity, religious identity, and the type of their relationships with their families. Following this aim, Castelles' theory, Sherry Turkle's theory of The Second Self, Thurlow's theory of Johari Window, and Mask of Identity theory of Branda Dunt, Stark, and Shojaei Zand have been used in theoretical bases. This article is the result of a research done on 3800 female high school students and 15-17-year-old male students in Tehran, Isfahan, Tabriz, Ahwaz, Mashhad, Shiraz, Karaj, and Rasht in 2013. The results show that there is a significant positive relationship between online and computer games and the religious identity and level of religiosity of teenage boys and girls.<em>هدف پژوهش پیشرو، مطالعه تأثیر محتوی، میزان و مدت زمان استفاده از فضای مجازی بر هویت دینی نوجوانان است. این پژوهش حاصل پیمایشی است که در میان 3800 نفر از دانشآموزان دبیرستانی دختر و پسر 15تا 17سال تهران، اصفهان، تبریز، اهواز، مشهد، شیراز، کرج، رشت در سال 1395 انجام شده است. اعتبار ابزار تحقیق، از نوع اعتبار صوری بوده، که اساتید خبره در این حوزه، آن را تایید کردند. پایایی آن هم با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ به صورت میانگین، برای گویههای ابعاد هویت دینی میزان (</em><em>ɑ˃</em><em>0/82</em><em>) محاسبه شد. بر اساس یافتههای توصیفی این تحقیق، </em><em>دانشآموزان تهرانی بیشترین میانگین میزان استفاده از فضای مجازی (128دقیقه در روز) و دانشآموزان اصفهانی کمترین (64 دقیقه) میزان استفاده را انجام دادهاند</em><em>. یافتههای تبیینی این پژوهش، نشان میدهد که آزمون تا-کندال </em><em>c</em><em> رابطه بین محتوی مصرف فضای مجازی با هویت دینی نوجوانان را تأیید نموده است. همچنین رابطه بین میزان ساعات مصرف فضای مجازی با هویت دینی نوجوانان با استفاده از آزمون تا-کندال </em><em>b</em><em> با سطح اطمینان 99/0 تأیید گردید. نتیجه این پژوهش نشان میدهد که میانگین استفاده دختران نوجوان از فضای مجازی بیشتر از پسران نوجوان است. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیونی، سه متغیر میزان ساعات استفاده از فضای مجازی، محتوی فضای مجازی و جنسیت، 87/0 از هویت دینی نوجوانان در مواجه با فضای مجازی برای نوجوانان</em><em>را تبیین میکنند. پیشنهاد این پژوهش برای سیاستگذاران حوزه فرهنگی، طراحی، تقویت و دسترسیپذیری آسان و ارزان برنامهها و بازیهای رایانهای متناسب با ساختار فرهنگی ـ اجتماعی جامعه ایرانی ـ اسلامی در فضای مجازی برای نوجوانان است.</em><br /> <em> </em>https://www.jccs.ir/article_57571_ca7b9340131d7e5de16995d1df99e962.pdfپژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطاتفصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات2008-8760183920171221Compilation And fitnesse of an appropriate public relations, model for Islamic revolutionary organizationsتدوین مدل مطلوب روابط عمومی ایرانی اسلامی1211525757310.22083/jccs.2017.96838.2248FAرحمان سعیدیعضو هیئت علمی گروه علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائیسیدرضا نقیبالساداتعضو هیئت علمی گروه علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائیعلیرضا حسینی پاکدهیعضو هیئت علمی گروه علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائیرحیم نریمانیدانشجوی دکتری علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائیJournal Article20170911Compilation And fitnesse of an appropriate public relations, model for Islamic revolutionary organizations<br /> Rahim Narimani , Rahman Saeedi ,Seyyed Reza Naghib Alsadat ,Alireza Pakdehi .<br /> <br /> Abstract:<br /> The present study tries to compile an appropriate public Relations, model for slamic revolutionary organizations’.From this perspective, the quantitative and qualitative research method was used. In the qualitative section, a Semi- standard inforview has been carried out with 15 experts in public Relations area that were selected by using according to purposive sampling and with using thematic analysis and type of network-based content model were developed. In the quantitative section, in order to fit the model, the research data were collected from 66 employees and managers of four public relations departments of revolutionary institutions that were selected by using a researcher-made questionnaire and a proportional stratified sampling method. The qualitative findings of the research showed that the optimal public relations model of revolutionary institutions came from four broad themes to theoretical saturation, and then a network of themes was depicted. Quantitative findings of the research showed that the test and reproduced models have the same suitability and fitting.<em>پژوهش پیشرو درصدد تدوین مدل مطلوب روابط عمومی ایرانی اسلامی بوده است. از این منظر از روش تحقیق آمیخته کیفی و کمی استفاده شد. در بخش کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه استاندارد و روش نمونهگیری هدفمند با 15 نفر از خبرگان و نیز تحلیل مضمون و از نوع روش شبکه مضامین مدل مفهومی مطلوب روابط عمومی ایرانی اسلامی تدوین</em><em>شد. جهت احتساب اعتبار و پایایی مضامین و نیز مدل احصاء شده به ترتیب از روش ارزیابی به شیوه ارتباطی و نیز ضریب توافق پایایی استفاده شده است. در بخش کمی به منظور برازش مدل، دادههای پژوهش از روی 66 نفر از کارکنان و مدیران چهار روابط عمومی نهادهای انقلابی که با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و نیز روش نمونهگیری طبقهایی نسبتی انتخاب شده بودند؛ گردآوری گردید. یافتههای کیفی پژوهش نشان داد که مدل مطلوب روابط عمومی ایرانی اسلامی از 4 مضمون فراگیر مدیریتی، محتوایی، الکترونیکی و سرمایه اجتماعی به اشباع نظری رسیده است و آنگاه نگاره شبکه مضامین ترسیم شد. یافتههای پژوهش کمی در بخش تحلیل توصیفی نشان داد که میزان شاخص کل روابط عمومی مطلوب ایرانی اسلامی در میان چهار نهاد انقلابی در سطح نسبتاً مطلوبی قرار دارد. دوماً یافتههای پژوهش کمی در بخش تحلیل استنباطی و از نوع تحلیل عاملی تأییدی نشان دادند که مدل آزمون شده (بازتولید شده) روابط عمومی مطلوب ایرانی اسلامی از همانندی و برازش مطلوبی با مدل مفهومی برخوردار است.</em>https://www.jccs.ir/article_57573_1aa2af90e3fd452a8cc1ccc79ce6a13e.pdfپژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطاتفصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات2008-8760183920171221Legal Study on Contracts of Performers of Literary and Artistic Work, With Emphasis on Comparative Studyجستاری حقوقی در قراردادهای هنرمندان اجراکننده آثار ادبی و هنری؛ با تأکید بر مطالعه تطبیقی1531815757410.22083/jccs.2018.101744.2278FAزهرا شاکریاستادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی (موسسه حقوق تطبیقی) دانشگاه تهرانوحید موسیپورکارشناسی ارشد حقوق هنری ادبی، دانشگاه بینالمللی امام رضا(ع)سهیلا نورعلیکارشناسی ارشد حقوق مالکیت فکری، دانشگاه تهرانJournal Article20171021Performers of literary and artistic works (including actors and singers), such as any other intellectual owners, have a right to exploit of their own artistic performance. They can exploit of this right personally, or license or assign their rights to other person through contract. These contracts usually face with legal issues such as lack of clarity in the nature of contract, transfer of Performer’ rights to producer and Performers’ stewardship and then lack of clarity of these issues can put up exploitation of literary and artistic works in a halo of ambiguity in many of contracts. In addition, studies show that Performers do not acquaint with their rights. Creativity in artistic performance and dependency of performance on Performer character are elements that promote performance contracts into worker and employer contracts and face to legal problem for realization selling and lease contract. This research question is whether the performers’ contracts require special nature and rules? what features should these contracts have? This study collects informations with analytical-descriptive approach and by means of library and field study and attempts to assess and analyze these contracts Meanwhile the rights of Performers and findings obtained through questionnaires and interview with Performers of Tehran city and finally concludes that although the performers’ contracts are subject to general rules, but require special regulations in some cases that its purpose is adjustment of relations between performers and producers and ultimately greater prosperity of the public.<em>اجراکنندگان آثار ادبی و هنری (ازجمله بازیگران و خوانندگان)، مانند هر مالک فکری دیگری حق بهرهبرداری از اجرای هنری خود را دارند. آنها میتوانند شخصاً از این حق بهرهبرداری کنند یا از طریق قرارداد، اجازه بهرهبرداری آن را به دیگری اعطا نمایند یا اساساً حقوق خود را به دیگری انتقال دهند. قراردادهای مذکور معمولاً با مسائل حقوقی مانند مشخص نبودن ماهیت عقد، موضوع انتقال حقوق اجراکننده به تولیدکنندگان و قید مباشرت اجراکننده روبرو هستند و بنابراین، روشن نبودن این امور در بسیاری قراردادها میتواند بهرهبرداری از اجرای اثر ادبی و هنری را در هالهای از ابهام قرار دهد. افزون بر اینکه مطالعات نشان میدهد اجراکنندگان آشنایی چندانی با حقوق خود ندارند. خلاقانه بودن اجراهای هنری و مبتنی بودن اجراها بر شخصیت مجری خود از عناصری هستند که قراردادهای اجرا را از سطح قراردادهای کارگر و کارفرمایی ارتقا میدهند و با مانع حقوقی برای تحقق عقد بیع یا اجاره مواجه میشود. مسئله پژوهش پیشرو آن است که آیا </em><em>قراردادهای اجراکنندگان، ماهیت و مقررات ویژهای میطلبند؟ این قراردادها چه ویژگیهایی باید داشته باشند؟ </em><em>پژوهش کنونی با رویکرد تحلیلی ـ توصیفی و از طریق ابزار کتابخانهای و میدانی به گردآوری اطلاعات میپردازد و تلاش میکند ضمن بررسی حقوق هنرمندان اجراکننده و یافتههای بهدستآمده از طریق پرسشنامه و مصاحبه با اجراکنندگان شهر تهران، به ارزیابی و تحلیل این قراردادها بپردازد و سرانجام نتیجهگیری مینماید که قراردادهای هنرمندان اجراکننده اگرچه در بسیاری موارد تابع قواعد عمومی است اما در پارهای موارد نیاز به مقررات ویژهای دارد که هدف از آن، تعدیل روابط میان هنرمندان اجراکننده و تولیدکنندگان و نهایتاً رفاه بیشتر عموم مردم است.</em>https://www.jccs.ir/article_57574_32871a8b35340842ab77f75857d52951.pdfپژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطاتفصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات2008-8760183920171122The motivation of high school students to use social networkingانگیزههای استفاده دانشآموزان متوسطه از شبکههای مجازی اجتماعی1832055757610.22083/jccs.2018.102173.2284FAفرهاد سراجیدانشیار گروه علوم تربیتی دانشگاه بوعلی سینا، همدان0000000314795919سعید شریفی رهنموکارشناسی ارشد برنامهریزی درسی، دانشگاه بوعلی سینا، همداناصحاب حبیبزادهدانشیار علوم ارتباطات دانشگاه علوم انتظامی امینJournal Article20170923The purpose of this study was to identify the motives of secondary school boy students in Hamadan in using social networking networks. This research was carried out using a hybrid approach and exploratory design. In the qualitative section, a semi-structured interview was conducted using a phenomenological method with twenty students selected using snowball sampling method. The interview questions focused on the motivations and causes of using teenagers from social networks, which was analyzed using the Smith Five-Step Method. Then, in order to extend the scope of the findings through descriptive and survey method, a researcher-made questionnaire of 22 questions was distributed among 300 male secondary school students. Validity of the questionnaire was calculated using the views of seven experts in the field of cyberspace and its reliability was calculated by calculating the Cronbach's alpha of r = 0.88. The findings suggest that students use new social media for new information, entertainment and entertainment, communication and interaction with others, and self-expression. In the meantime, access to new information is the most important motive for adolescent use and self-expression is the lowest.<em>هدف این پژوهش، شناسایی انگیزههای دانشآموزان پسر دوره متوسطه دوم شهر همدان در استفاده از شبکههای مجازی اجتماعی بود. این پژوهش با استفاده از رویکرد ترکیبی و طرح اکتشافی انجام شد. در بخش کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی با بیست نفر از دانشآموزان که با استفاده از روش نمونهگیری گلولهبرفی انتخاب شده بودند، مصاحبه عمیق صورت گرفت. سوالات مصاحبه حول انگیزههای استفاده نوجوانان از شبکههای اجتماعی بود که با استفاده روش پنج مرحلهای اسمیت تحلیل شد. سپس بهمنظور بسط دامنه یافتهها با استفاده از روش توصیفی و پیمایشی، پرسشنامه محقق ساخته 23 سؤالی بین 300 نفر از دانشآموزان پسر دوره دوم متوسطه توزیع شد. روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات هفت نفر از متخصصان شبکههای اجتماعی مجازی و پایایی آن از طریق محاسبه آلفای کرانباخ به میزان 88/0</em><em>r= </em><em> محاسبه گردید. یافتهها نشان میدهد، دانشآموزان برای کسب اطلاعات جدید، سرگرمی و تفریح، ارتباط و تعامل با دیگران و خود ابرازی از شبکههای اجتماعی مجازی استفاده میکنند. همچنین انگیزههای دانشآموزان در استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی به ترتیب اولویت کسب اطلاعات، سرگرمی، ارتباط و تعامل و خودابرازی است.</em>https://www.jccs.ir/article_57576_54f3544510bcb8762a18e6c7c11a02b3.pdf