پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطاتفصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات2008-8760204620190823The Relationship between Young Users’ Skills and
Uses of Mobile Social Networksرابطه بین مهارتهای کاربران جوان و کاربردهای مثبت و منفی شبکههای اجتماعی موبایلی7369267810.22083/jccs.2018.126787.2406FAمحمدرضا مزیدیشرفآبادیدانشجوی دکتری علوم ارتباطات، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایرانفائزه تقیپوراستادیار و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)، (نویسنده مسئول)0000000329127358سیدعلیرضا افشانیدانشیار و عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه یزد0000-0002-2311-3329Journal Article20180415Abstract
Today, the use of mobile social networks has become an important and sensitive issue. It is rooted in several social factors. In the present era, the level of users’ skills has also become a vital issue for human societies. This study aimed to investigate the relationship between users’ skills and positive and negative uses of mobile social networks. To conduct this survey, a multi-stage cluster sampling method was used and 385 young people in Yazd, Iran were selected. The data gathering tool was a questionnaire that was validated with content and structural validity as well as Cronbach's alpha coefficient for reliability. The findings showed that there were significant relationships between the users’ skills and negative and positive uses of mobile social networks. The users’ skills explained 0.33% and 0.14% of the variance of positive and negative uses of mobile social networks, respectively. The results of Structural Equation Modeling (SEM) also showed that the model had a suitable goodness of fit.
<br /><br />این مقاله به بررسی رابطه بین مهارت کاربران در استفاده از شبکههای اجتماعی موبایلی و کاربردهای مثبت و منفی آن میپردازد. برای این پژوهش با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای، 385 پرسشنامه محققساخته بین جوانان شهر یزد توزیع و جمعآوری شد. نتایج نشان داد که هر چه سطح مهارت کاربر افزایش یابد، میزان کاربردهای مثبت شبکههای اجتماعی موبایلی نیز افزایش یافته و هرچه سطح مهارت کاربر کاهش پیدا کند میزان کاربردهای منفی شبکههای اجتماعی موبایلی افزایش مییابد. همچنین مهارتهای کاربر در استفاده از شبکه اجتماعی موبایلی 33 درصد واریانس کاربردهای مثبت و 14 درصد از کاربردهای منفی شبکههای اجتماعی موبایلی را تبیین میکند. علاوهبر این نتایج مدلیابی معادله ساختاری نشان داد که برازش دادهها به مدل برقرار است و شاخصهای برازش دلالت بر مطلوبیت مدل معادله ساختاری دارند.https://www.jccs.ir/article_92678_b1dd32953bcd8f01f00907efe9946e6e.pdfپژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطاتفصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات2008-8760204620190823Study of the transformation of visual motifs to writing motifs in Persian contemporary jewelryاستحالۀ نقشمایههای تصویری ـ دیداری به نقشمایههای نوشتاری با نگاهی به هنر زیورآلات معاصر ایرانی37669268010.22083/jccs.2018.147069.2557FAشقایق چیتسازدانشجوی دکتری پژوهش هنر، دانشکده هنر، دانشگاه الزهرا(س)، تهران، ایران(نویسنده مسئول)احمد نداییفرددانشیار گروه طراحی صنعتی، دانشکده هنر، دانشگاه الزهرا(س)، تهران، ایرانبهمن نامور مطلقدانشیار دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانJournal Article20180907Now a day’s jewel designers have been used motifs which have been taken from Persian traditional culture and typography. These types of motifs were led to writing motifs and development of discursive challenge about the identity of jewelry. <br /> The aim of this study is how new signs of “written motifs” have clearly appeared in Persian contemporary jewelry.<br /> This research has been done by the descriptive and comparative method based on Laclau and Mouffe's discursive analysis and then two group of jewelry which are inspired by “writing motifs” were analyzed by “semiotics of writing”. <br /> In conclusion, regardless of constraints of merely traditional decorative functions of the jeweler, the emphasis on the importance of the context of a written motif, the transmutation of massage to the audience and at last but not least conversion of jewelry to media are the main factors of the transformation of a visual motif to written motifs.زیورآلات معاصر در جایگاه هنر عینی و کاربردی، در پیکره خود علاوهبر نقشمایههای تصویری، دربرگیرنده نقشمایههای نوشتاری است، چنانکه پیکره زیورآلات بهمثابۀ بوم نقاشی به بازتاب روایتهای کلامی میپردازد. نقشمایه ﺷﺪن ﻧﻮﺷﺘﺎر به دنبال استفاده از ﻧﻘﻮش ﺳﻨﺘﯽ ﻫﻨﺮ اﯾﺮان و ﺑﻬﺮهﮔﯿﺮی از ﻋﻨﺎﺻﺮی از ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻋﺎمة اﯾﺮاﻧﯽ و تایپوگرافی ﺗﻮﺳﻂ ﺑﺮﺧﯽ از طراحان زیورآلات معاصر ایرانی با تأکید فراوانی در دهههای اخیر مورد استفاده قرار گرفته است. مطالعه پیشرو با نگاهی بینارشتهای به بررسی علتیابی حضور نقشمایههای نوظهور نوشتاری در رمزگان زیورآلات این عصر میپردازد. این جستار با بهرهگیری از روش توصیفی ـ تحلیلی و اﺗﺨﺎذ روﯾﮑﺮد ﺗﺤﻠﯿﻞ ﮔﻔﺘﻤﺎن لاکلو و موف و نشانهشناسی نوشتار، ﺑﻪ ﺑﺎزﺧﻮاﻧﯽ و ﺑﺮرﺳﯽ ﯾﮑﯽ از ﺗﺤﻮﻻت زیورسازی، در ﻣﻘﻄﻌﯽ از ﺗﺎرﯾﺦ ﻣﻌﺎﺻﺮ طراحی زیورآلات پرداخته است. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که، ﭼﻪ ﻋﻮاﻣﻠﯽ ﻣﻮﺟﺐ اﺳﺘﺤﺎلۀ ﻧﻮﺷﺘﺎر و ﺧﻮﺷﻨﻮﯾﺴﯽ ﺑﻪ نقشمایه در زیورآلات معاصر ایرانی شده است. رهاشدن از قیود کارکردهای سنتی و صرفاً تزیینی زیورآلات، تأکید بر اهمیت محتوای متون و انتقال پیام به مخاطب و تبدیل شدن زیورآلات به رسانه، عامل اصلی استحالۀ نقشمایههای تصویری ــــــ دیداری به نقشمایههای نوشتاری در پیکره زیورآلات معاصر شده است.https://www.jccs.ir/article_92680_f68ca2631bcafbf35d88b2ae1dc0ad95.pdfپژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطاتفصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات2008-8760204620190823Media and Health: Identifying and Analyzing News Frames in Media Representation of MS Diseaseرسانه و سلامت: شناسایی و تحلیل چارچوبهای خبری در بازنمایی رسانهای بیماری اماس67889268210.22083/jccs.2019.146723.2548FAداتیس خواجه ئیاناستادیار گروه مدیریت بازرگانی، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، تهران، ایران (نویسنده مسئول)0000-0001-9913-3732سمیه لبافیاستادیار پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران(ایرانداک)، تهران، ایران0000-0002-7389-9550افشین امیدیدانشجوی دکتری مدیریت رسانه، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0003-0611-006XJournal Article20180828Framing is one of the effective ways through the media that shape public opinion about the events and issues of the day. Planning to design appropriate news frames to enhance the quality of life of Multiple Sclerosis (MS) patients and increasing community awareness of this disease is necessary. In this regard, the aim of this study was to identify and analyze the news frames in relation to MS. Following a qualitative research approach, the research’s population consisted news reports released by the ISNA, IRIB, IRNA and MEHR about this disease and 133 reports (from March to October 2016) was selected through purposive sampling. The data were analyzed using thematic analysis. The final findings of the study revealed that three main frames called "specification of MS", "problems of MS patients" and "Support and Hope" and sub-themes associated with each of these frames have been introduced and analyzed. This research as a starting point in the field of media policy in relation to MS is that more research will be needed.رسانهها با استفاده از چارچوببندی، ذهن مخاطبان و افکار عمومی را در مقابل رویدادها و مسائل شکل میدهند و بر واکنشهای جامعه در برابر پدیدهها تأثیر میگذارند. به این علت که در دهه اخیر تعداد قابل توجهی از ایرانیان به بیماری اماس مبتلا شدهاند و کیفیت زندگی بیماران و اطرافیان آنها تحت تأثیر قرار گرفته است؛ بازنمایی صحیح این بیماری از روش چارچوبهای خبری مناسب به افزایش آگاهی جامعه درباره این بیماری و افزایش کیفیت زندگی این بیماران منجر میشود. این پژوهش با هدف شناسایی و تحلیل چارچوبهای خبری دربارة بیماری اماس و بهبود این چارچوبها برای افزایش کیفیت زندگی مبتلایان و اطرافیان آنها انجام شده است. این پژوهش با ااستفاده از رویکرد کیفی و روش تحلیل مضمونی انجام شده است. جامعه این پژوهش را گزارشهای خبری منتشر شده از سوی خبرگزاریهای ایسنا، صدا و سیما، ایرنا و مهر درباره بیماری اماس تشکیل میدهند که از آنها نمونهای شامل 133 گزارش منتشر شدۀ این خبرگزاریها از ماه فروردین تا پایان آبانماه 1395 برای انجام تحلیل استخراج شد. با تحلیل یافتهها، سه چارچوب خبری اصلی «مشخصات بیماری اماس»، «مشکلات بیماران اماس» و «حمایت و امید» شناسایی شد و مضامین فرعی هر یک از این چارچوبها نیز استخراج و تحلیل شدند. این پژوهش تلاش کرده است تا درک بهتری از سیاستگذاری رسانهای در باره فهم و تنظیم رابطه اجتماعی با بیماران ارائه نماید که امید میرود به پژوهشهای بیشتری در این زمینه بینجامد.https://www.jccs.ir/article_92682_e73523abc8f616eb04ef0918b8d77e27.pdfپژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطاتفصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات2008-8760204620190823Investigative the Effect of photographs, stamps and postcards on the Wall Paintings in Qajar houses of Tabriz
(case study: Hariri House of Tabriz)بررسی تأثیر عکس، تمبر و کارتپستال بر دیوارنگاریهای خانههای قاجار تبریز (مطالعه موردی: خانه حریری تبریز)891129268310.22083/jccs.2018.148536.2568FAلیدا بلیلان اصلدانشیار معماری دانشکده هنر و معماری، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی تبریز، تبریز، ایرانزهرا کفاشیاندانشجوی دکتری معماری دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی تبریز، تبریز، ایرانمولود اقبالیکارشناسی ارشد طراحی فرش. دانشگاه هنر اسلامی تبریز، تبریز، ایران(نویسنده مسئول)میرداود هاشمیکارشناسی ارشد جامعهشناسی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانJournal Article20180912Investigative the Effect of photographs, stamps and postcards on the Wall Paintings in Qajar houses of Tabriz<br /> (case study: Hariri House of Tabriz)<br /> Abstract<br /> <br /> During the Qajar rule, communication with Europe increasingly was done. Sending Iranian artists to Europe And entry of elements such as postcards, Stamp and Finally, the invention of a photographic camera causes a profound chang On the attitude of Iranian artists, especially painters. This article was done In order to answer this fundamental question: Elements such as photos, postcards and stamps What has influenced Iranian art? This article was done in a comparative-historical method. Also Field studies was done with presence in place And record graffiti. The result of the studies showed: In most wall art topics, Features of Western art It can be seen. How to stand, The type of women's dress, Can be mentioned And the reasons for this effect are the entry of a photographic camera, postcards and stamps.در دوران حکومت قاجار ارتباطات هر چه بیشتر شاهان قاجاری با اروپا تأثیری عمیق در حوزه هنر ایرانی داشته است. ارسال هنرمندان ایرانی به اروپا و ورود عناصر فرهنگی مانند کارتپستال، تمبر و در نهایت اختراع دوربین عکاسی و ورود این فناوری به کشور، همگی باعث تغییری عمیق بر نگرش هنرمندان ایرانی بهخصوص نقاشان داشته است. این پژوهش در راستای پاسخگویی به این سؤال اساسی که «عناصر نامبرده چه تأثیری بر هنر دیوارنگاری در دوره قاجار داشتهاند؟» انجام یافته است؛ این مقاله به روش تطبیقی ـ تاریخی در قالب مطالعات میدانی با حضور در محل و ثبت تصویری نگارهها و همچنین توصیف و تشریح آنها در کنار مطالعات کتابخانهای به انجام رسیده است. نتیجه بررسیها نشان داد: که در اکثر موضوعات دیوارنگاری، ویژگیهای هنر غرب مشاهده میشود که از آن جمله؛ به نحوه ژست گرفتن افراد در مقابل دوربین عکاسی، نوع پوشش زنان و نقاشی هنرمندان از روی تصاویر میتوان اشاره کرد و از دلایل این تأثیر میتوان به ورود دوربین عکاسی، کارتپستالها و تمبرها به کشور و کاربرد آن اشاره کرد.https://www.jccs.ir/article_92683_faa1d6f12ba4ba9fa0b05c12b66f7e02.pdfپژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطاتفصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات2008-8760204620190823Iranian microcelebrities in the Selfie Frame
The semiotic study of microcelebrity in Instagramستارههای خرد ایرانی در قاب سلفی: مطالعه نشانهشناختی شهرت خرد در اینستاگرام1131569268410.22083/jccs.2019.120410.2376FAجمالالدین اکبرزادهاستادیار گروه علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران0000-0002-1265-6942مسعود تقیآبادیدانشجوی دکتری علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران (نویسنده مسئول)Journal Article20180223This paper seeks to study the Iranian microcelebrities and their use of the new media to entering at the star system. Efforts have been made to examine the role of social networks in deepening the celebrity culture and creating a new kind of "stardom" by examining five of the Instagram users. For study of Instagram pages, the qualitative method of social semantics have been used. This research is the first internal research that addresses the phenomenon of Iranian microcelebrities, and in particular how they use Selfie To enter at the star system.<br /> The findings of this paper show that with the growth of social networks, the celebrity culture in Iran has been changed. The traditional star system, which had hitherto been based on hierarchies and specific norms of the mass media, has now undergone a change. The consequences of this transformation are the entry of ordinary people into the star system. In the meantime, a major way of presenting a desirable self is Selfie images that are often based on gender discourse. By publishing Selfie images, the viewer enters into the most personal moods of life belonging to these emerging stars. This shows that the mechanisms for spread of microcelebrity in social networks are changing the important aspects of the culture and the boundaries of privacy. Changes in the Celebrity culture can be correlated with other Macrocultural changes such as increasing individualism, deepening of the secularism and weakening of some of the indices of religiosity in Iranian society.این مقاله در صدد مطالعه ستارگان خرد ایرانی و استفاده آنها از رسانههای جدید برای ورود به نظام ستارگی است. تلاش بر این بوده است تا با بررسی پنج مورد از کاربران پرمخاطب اینستاگرام، نقش شبکههای اجتماعی مجازی در تعمیق فرهنگ شهرت و ایجاد نوع جدیدی از «ستارگی» مورد تحلیل قرار گیرد. برای بررسی صفحات اینستاگرام نمونههای مورد بررسی از روش کیفی نشانهشناسی اجتماعی استفاده شده است. تحقیق پیشرو نخستین تحقیق مستقل داخلی است که به پدیده ستارگان خرد ایرانی و بهویژه نحوه استفاده آنها از سلفی برای ورود به نظام ستارگی میپردازد. یافتههای این مقاله نشان میدهد که با فراگیری شبکههای اجتماعی فرهنگ شهرت در ایران نیز دستخوش تغییر شده است. نظام ستارگی سنتی که تا پیش از این مبتنی بر سلسلهمراتب و هنجارهای خاص رسانههای جمعی بود، اکنون دچار تحول شده است. از تبعات این تحول ورود افراد معمولی به جرگۀ ستارگان است. این افراد در کسوت یک ستاره، با ارائه نمایشی مطلوب از خود مخاطبان و هواداران خاص خود را گرد هم میآورند. در این میان یک شیوة اصلی برای ارائه یک خودِ مطلوب عکسهای سلفی است که اغلب بر پایه گفتمانی جنسیتی ارائه میشوند. برای مثال هر یک از نمونههای این تحقیق از نشانههای مختص به جنس خود (مرد بهمثابه بدن عضلانی و زن بهمثابه زیبایی) و همچنین تلاقی مذهب، هنر و مد برای همراه کردن ببینده استفاده میکنند. با انتشار و عمومی شدن عکسهای سلفی، بیننده به شخصیترین حالات زندگی این ستارگان نوظهور وارد میشود. این امر نشان میدهد که سازوکارهای گسترش شهرت خرد در شبکههای اجتماعی در حال دگرگون کردن جنبههایی مهم از فرهنگ و از جمله جابهجایی در مرزهای حریم خصوصی است. تغییر در فرهنگ شهرت را میتوان با دیگر تغییرات کلان فرهنگی همچون افزایش فردگرایی، تعمیق عرفیگرایی و تضعیف بعضی از شاخصهای دینداری در جامعه ایران همبسته دانست.https://www.jccs.ir/article_92684_9778bae6673c4e5df1f61c31f2c31ddb.pdfپژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطاتفصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات2008-8760204620190823Emerging artists in Iran's art market:
Evaluating the alignment and conflict of economic value and aesthetic value in the art marketهنرمندان نوظهور در بازار هنر ایران نقش گالریها در موقعیت هنرمندان نوظهور با مطالعة بازار فروش هنر در سال 1391 تا 13941571829268610.22083/jccs.2019.109291.2310FAانسیه ترابیپژوهشگر و مدرس گروه طراحی صنعتی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزمحمدرضا مریدیاستاد یار دانشکده هنر دانشگاه تهرانJournal Article20180206Galleries are the meeting point of the values of the artistic and the market community; galleries accord the aesthetic values with the values of the market by determining the price of art works. This accordance is more important for emerging artists, as it can enable them to continue their activities. <br /> In this article, for studying the alignment and conflict between the values of the artistic community and the market community, the function of galleries and art fairs with consideration on their role in introducing emerging artists have been studied. Therefore, the concept of emerging artists has been addressed first; then the field study of the annual exhibition of ‘Haft Negah’ has been considered, and the role of this event in introducing the emerging artists into the Iranian art community has been critically evaluated. The methodology is based on a field study (in four periods 2012 to 2015) of ‘Haft Negah’ in which artists whose works have been sold at least in three periods were evaluated, and some of them were identified as emerging artists. The works of these emerging artists were evaluated by a group of referees (consisted of nine critics, gallery owners and artists).<br /> The research results showed that there is a great difference of opinion between the values of the art community activists and the beneficiaries of the Iran’s art market; In this market, some criteria such as innovation and novelty of the artist have the least importance (the lowest coefficient of influence in the regression model);هنرمندان نوظهور در آستانه انتخاب مسیر در دوراهی ارزشهای بازار و ارزشهای هنری قرار دارند. هنرمندان برای ورود به دنیای هنر باید ارزشهای یک دنیای واژگونه را بپذیرند؛ هنرمندان تازهکار، آماتورها و تازه فارغالتحصیلان هنر، امیدوارانه برای تحقق هنر ناب و خالص تلاش میکنند؛ هنری که موفقیت آن، به معنای موفقیت در فروش نیست، بلکه برعکس شکست تجاری یک اثر هنری ممکن است به یک موفقیت نمادین در دنیای هنر تبدیل و تعبیر شود. هنرمندان نوظهور باید بتوانند به توافق جامعه هنری و جامعه بازار پیرامون آینده فعالیت هنریشان دست یابند. آنها باید بتوانند میان ارزشهای زیباشناختی و ارزشهای بازار یک توازن برقرار سازند. پیمودن این راه با کمک گالریها ممکن است. در این مقاله برای مطالعه موقعیت هنرمندان نوظهور در ایران به مطالعه عملکرد گالریها و نمایشگاههای فروش پرداخته خواهد شد؛ سپس با مطالعه میدانی نمایشگاه سالانه هفت نگاه، نقش این رویداد در معرفی هنرمندان نوظهور به جامعه هنری ایران مورد ارزیابی انتقادی قرار گرفت و این پرسش در مرکز مطالعه قرار گرفت که ارزشهای هنری و ارزشهای اقتصادی در بازار فروش هفت نگاه چه همسویی و تعارضهایی دارند؟ روش مطالعه مبتنی بر مطالعه میدانی (در چهار دوره 1391 تا 1394) هفت نگاه است که طی آن هنرمندانی که حداقل در سه دوره آثارشان به فروش رفته مورد ارزیابی قرار گرفتند و بخشی از آنها بهعنوان هنرمندان نوظهور شناسایی شدند. آثار این هنرمندان نوظهور توسط گروه داوران (متشکل از نه نفر از منتقدان، گالریداران و هنرمندان) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که اختلاف دیدگاه زیادی میان ارزشهای فعالان جامعه هنری و ذینفعان بازار هنر ایران وجود دارد؛ در این بازار، معیارهایی چون نوآوری و نوجویی هنرمند کمترین اهمیت (کمترین ضریب تأثیر در مدل رگرسیون) را دارند و در مقابل آنچه اهمیت دارد کاهش ریسک پذیرش هنرمند در بازار با ترغیب هنرمند به پیروی از الگوهای زیبایی شناسی رایج در بازار است.https://www.jccs.ir/article_92686_2a56aa14b08be861ad45e00109c3e4e6.pdfپژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطاتفصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات2008-8760204620190823Studying the Effect and Function of American Mobile Cinema in Iranبررسی تأثیر و عملکرد سینمای سیّار امریکا در ایران1832049268710.22083/jccs.2018.135672.2471FAمجید فدائیاستادیارگروه عکاسی دانشگاه هنر اصفهان0000000189076244Journal Article20180612Mobile cinema as an effective propaganda tool has had more importance and expansion, especially, after the world war two and changes of dominant techniques in the world. When the world great powers employed the cultural diplomacy strategies to stabilize their situation and dominance on colonies and third world countries using propaganda tools including mobile cinema, which Herbert I. Schiller called it cultural Imperialism. <br /> Iran is one of the few countries in which the American mobile cinema has long activated. This paper has considered what was been the causes of presence of American mobile cinema in Iran; and it has concluded using the existing reports and documents through descriptive and analytic methods: American mobile cinema has started its operations through the program of Truman four principle (Point IV Program) and due to prevent Communism influence and producing the protective belt to American interests, and it was gradually operated through showing the educational and recreational films to change views and propagate the American life style, in one side, and through news and propagative films, in other side, stabilizing its supported governance aimed to dominate Iran.سینمای سیّار را در تعریفی ساده میتوانیم سینمایی متحرک یا قابل حمل بنامیم که امکان نمایش تصاویر متحرک را در هر مکان و فضایی چه داخلی و چه خارجی فراهم میآورد. سینمای سیّار به عنوان ابزار مؤثر تبلیغاتی بهخصوص بعد از جنگ جهانی دوم و تغییر شیوههای سلطهگری در دنیا، اهمیت و گسترش بیشتری پیدا کرد؛ زمانی که قدرتهای بزرگ جهانی برای تثبیت موقعیت و تسلط خود بر کشورهای مستعمره و کشورهای جهان سوم، با استفاده از ابزار تبلیغی ازجمله سینمای سیّار، راهبرد دیپلماسی فرهنگی را پیشه کردند؛ آنچه که هربرت شیلر از آن با عنوان امپریالیسم فرهنگی یاد میکند. ایران یکی از معدود کشورهایی است که سینمای سیّار امریکا در آن فعالیت طولانی و گسترده داشته است. این مقاله به این مسئله پرداخته است که دلایل حضور و تأثیر سینمای سیّار امریکا در ایران چه و چگونه بوده و با بهرهگیری از اسناد و گزارشهای موجود و از طریق روش توصیفی و تحلیلی نتیجه گرفته است که سینمای سیّار امریکا از طریق برنامۀ اصل چهار ترومن و به قصد جلوگیری از نفوذ کمونیسم و ایجاد کمربند محافظتی برای منافع امریکا در منطقه، کار خود را در ایران آغاز کرده و از سویی بهتدریج از طریق نمایش فیلمهای آموزشی و تفریحی در صدد تغییر نگرشها و تبلیغ سبک زندگی امریکایی بوده و از سوی دیگر، بهواسطۀ فیلمهای خبری و تبلیغاتی، ضمن تثبیت موقعیت حکومت مورد حمایت خود، قصد تسلط دائمی بر ایران را داشته است.https://www.jccs.ir/article_92687_6015639cc2dd72421d07cb468bf26cca.pdfپژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطاتفصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات2008-8760204620190823vafatname lesser known species in the shia 's poetryوفاتنامه گونهای ناشناخته در شعر شیعی2052249268810.22083/jccs.2018.137008.2482FAسعید بزرگ بیگدلیدانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرساکرم کرمیدانش آموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20180624Shia poetry with variety of concepts – approaches – practices and the forms of poem in different historical periods could continue in form of countinuos and dynamic process.<br /> The lovers of ahle-beit with love and enthusiasm despite the obstacles and threats abound created the most sincere shia literature before safavieh.<br /> Yet necessary researchs in collections of poems left by pass havnt shaped but this the out shows that shia poetry could both the basin form and content form add to the diversity and richness of Persian literature.<br /> Including the information of new species and sub species is that in this article we want to introduce some samples that we extract them from handwritten poem collections.<br /> The classification of the species is according to their content that is mentioned in beiginig of poetry as title.<br /> The titles that later overtime and by repetition is represents a kind and literature genre in religious literature .<br /> In this article for the first time (vafat nameh) genres will proposed and introduced some samples of them from courts and manuscripts as evidence brought obviously with deeper check can arrive to new samples in shia poetry.شعر شیعی با تنوع مضامین، رویکردها، کارکردها و قالبهای شعری در دورههای تاریخیِ مختلف توانسته است بهصورت جریانی مستمر و پویا تداوم یابد. محبان اهلبیت با عشق و شوری خاص، خالصانهترین بخش ادبیات تشیع را تا قبل از استقرار حکومت صفویان باوجود موانع و تهدیدات فراوان خلق کردند. هنوز پژوهشهای گسترده در دیوانها و جُنگهای شیعیِ بهجامانده از گذشته صورت نگرفته است؛ اما همین میزان انجامشده نشان میدهد شعر شیعی و گونههای مختلف آن توانسته است هم در حوزه شکلی و هم محتوایی بر تنوع و غنای شعری در ادبیات فارسی بیفزاید. از آن جمله شکلگیری گونهها و زیرگونههای جدید است که در این مقاله برآنیم تا نمونهای از آنرا معرفــی نماییم که از جُنگهای خطی استخــراج کردهایم. تقسیمبندی اینگونه براساس محتوا و درونمایه آن است که بهصورت عنوان در آغاز اشعار ذکرشده است. عنوانی که بعدها به مرور زمان و در اثر تکرار بیانگر یک نوع و گونه ادبی در ادبیات دینی ما شده است. در این مقاله برای نخستین بار گونۀ «وفاتنامه» مطرح و معرفی میشود و نمونههایی از دیوانها و نسخههای خطی برای شاهد مثال آورده میشود. بدیهی است با بررسیهای وسیعتر به انواع تازهتری در اشعار شیعی دست یافت.https://www.jccs.ir/article_92688_972f7a0d01f0beb0a745c85b2c9af681.pdfپژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطاتفصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات2008-8760204620190823The Visual Culture of Drawing ِDevils in Iranian Paintingفرهنگ بصری ترسیم شیاطین در نگارگری ایران2252549268910.22083/jccs.2019.133571.2448FAهادی بابائی فلاحدانشجوی دکتری تخصصی رشته هنرهای اسلامی، دانشگاه هنر اسلامی، تبریز، ایران0000-0000-0000-0000مهدی مهدیزادهدانشیار دانشکده هنرهای صناعی اسلامی، دانشگاه هنر اسلامی، تبریز، ایرانمحمد خزاییاستاد گروه هنر اسلامی دانشگاه تربیت مدرس/ تهران/ ایرانJournal Article20180619Satan is a general term for an entity that, before human creation, has had a long history of worshiping the Lord. He was driven from God's temple by refusing to prostrate to Adam; and put his eternal enmity towards Bani Adam. Descriptions and interpretations about Satan are not limited to the celestial scriptures and include other written sources. The existence of illustration in some of these books has led to the formation of examples of Satan's image among them. In the old visual culture of Iran, Satan's images have been featured in some illustrated manuscripts. These images, which we know as painting works, represent the various images of Satan in accordance with the subject matter of the text. The present paper focuses on the recognition of the visual culture dominant in Iranian painting and its main purpose is examining the various narratives of the narrators of Satan and classifying them. The questions posed in the paper, respectively, describe the various visual narratives of the devil in painting, the various literary sources written for illustrating the images and the amount of text and image matching. By answering these questions, the image of the devils in the painting was categorized into various forms of the demons, angels, humans and hybrid being; images which are based on a wide variety of literary sources, and in addition to the effect of the text, have also benefited from the artistic taste of painters. ابلیس، شخصیتی مهم در داستان آفرینش است. او که سابقه طولانی در عبادت پروردگار داشته، پس از تمرد از دستورات خداوند، از بارگاه الهی رانده میشود. در منابع مکتوب، او و یارانش پس از رانده شدن از بارگاه الهی، با نام کلی شیاطین نیز معرفی شدهاند. در سنت کتابآرایی ایرانی، نیاز به ساخت تصویر برای شیاطینی که در داستانهای مکتوب مورد اشاره قرار گرفتهاند، باعث شد تا هنر نگارگری شاهد نمونههای بدیعی از تصاویر ابلیس و یارانش باشد. این مقاله از طریق یک مطالعه توصیفی و تحلیلی و با رویکرد نشانهشناسی و به شیوه کتابخانهای، یافتن وجوه بصری رایج برای تصویر کردن شیاطین و درک فرهنگ بصری حاکم بر ترسیم این موجودات را در دستور کار خود داشته است. پرسشهای مطروحه در پژوهش، چگونگی توصیف شیاطین در متون مکتوب، وجوه بصری رایج برای ترسیم ایشان و درک فرهنگ بصری حاکم بر ترسیم این موجودات در نگارگری قدیم را مورد جستجو قرار داده است. نتیجه پژوهش، بهرغم اعلام شباهت ظاهری شیاطین با آدمیان، دیوان و گروههایی از جنیان و خازنان جهنم و ذکر دشواری تشخیص این موجودات در نگارهها، آشنایی با موضوع و داستان هر نگاره را راهگشای تشخیص پیکره شیاطین دانسته است. فرهنگ بصری حاکم بر ترسیم شیاطین نیز بهرغم وابستگی به آگاهی مخاطب از موضوع نگارهها، در دو شکل دیوآسا و انسانی جلوهگر شده که هر یک مبتنی بر داستانی است که نگاره روایت میکند. بنابراین، نگارگران قدیم ایران، با توجه کامل به مضمون داستانها، شیاطینی مطابق با فحوای کلام روایات را ترسیم میکردهاند.https://www.jccs.ir/article_92689_d16b047fc7f1fe1bb16256576ff8aa37.pdfپژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطاتفصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات2008-8760204620190823Women, leisure style and family in Tehranزنان، سبکهای فراغتی و خانواده در شهر تهران2552789269010.22083/jccs.2019.134499.2454FAامید علیاحمدیاستادیار گروه جامعهشناسی، دانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد آشتیان، ایران، آشتیان ( نویسنده مسئول)ابراهیم یاقوتیاستادیارگروه فقه و مبانی حقوق، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، ایران، تهرانJournal Article20180603Abstract<br /> Leisure is a phenomenon that is modern and belongs to the modern urban community. The space of pre-modern cities and villages did not require any modern leisure for a variety of reasons. In this paper, based on three issues in leisure literature, namely, the relationship between the agent and the structure, the relationship between gender and urban spaces, and the relationship between modernity, lifestyle and leisure, an authoritative theoretical and empirical analysis of the real-life situation of women has been attempted. Provide different lifetimes. <br /> The research has been based on two concepts based on the Giddens' notion of "Citizenship Leisure" and "Stracturation of Leisure" and has gathered some evidence in this regard. Information from 1200 women residing in Tehran was surveyed using a questionnaire and after various stages of factor analysis it was determined that there were 11 different leisure styles among women, and secondly, the existing status of women's leisure He was very dependent on the family and needed to distance himself from the home and family. Women are mostly dissatisfied with their free time and spend most of their time with their families. Research has shown significant differences between different generations in terms of leisure excellence.اوقات فراغت را میتوان بهطور نسبی پدیده ای مدرن و شهری تلقی کرد. در فضای اجتماعی شهرها و روستاهای ماقبل مدرن به دلایل گوناگون نیاز به فراغت در معنای امروزین خود نبود یا حداقل فراغت به صورت نهادی اجتماعی یا تشکیل نشده بود و به شکلی ابتدایی در اختیار خانوادههای طبقات مرفه بود. در این مقاله با اتکا به سه مبحث در ادبیات اوقات فراغت یعنی رابطه بین کنشگر و ساختار، رابطه بین جنسیت و فضاهای شهری و رابطه بین مدرنیته، سبک زندگی و اوقات فراغت، سعی شده است پایه ای نظری برای تحلیل نظری و تجربی وضعیت فراغت زنان واقع در دورههای مختلف زندگی فراهم شود. تحقیق گرداگرد دو مفهوم ساخته شده براساس دیدگاه گیدنز یعنی «فراغت شهروندی» و «ساختمندی فراغتی» پایهگذاری شده است و برخی شواهد را در این زمینه جمعآوری کرده است. دادهها از 1200 زن و دختر ساکن در شهر تهران به شیوه پیمایشی و با ابزار پرسشنامه بهدست آمده و پس از انجام مراحل مختلف تحلیل عاملی مشخص شده است که اولاً 11 سبک فراغتی مختلف بین زنان وجود داشته است و دوم اینکه وضعیت موجود فراغتی زنان را میتوان بسیار وابسته به خانواده و محتاج فاصلهگیری از فضای خانه و خانواده توصیف کرد. زنان عمدتاً از وضعیت فراغت خود ناراضیاند و عمده فراغت خود را با خانواده میگذرانند. تحقیق تفاوتهای مهمی را بین نسل های مختلف از نظر ذایقه فراغتی نشان داده است.https://www.jccs.ir/article_92690_c5cb5ebfda4029ce2b6be19010629500.pdf