پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
فصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات
2008-8760
2538-2632
21
49
2020
03
20
نظام رسانهای ایران: جانشینی ناکامل رسانههای نوین و از جا دررفتگی شبکۀ رسانهها
7
31
FA
سوسن
باستانی
0000-0001-5483-3233
استاد گروه علوم اجتماعی دانشگاه الزهرا (س)
sbastani@alzahra.ac.ir
هادی
خانیکی
استاد گروه علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی
hadi.khaniki@gmail.com
سعید
ارکانزاده یزدی
دکترای فرهنگ و ارتباطات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی (نویسنده مسئول)
saeed.arkan@gmail.com
10.22083/jccs.2019.126933.2401
رسانههای نوین در ایران امروز، روی رسانههای جریان اصلی تأثیرات عمیقی گذاشتهاند و در مواردی باعث شدهاند که آنها کارکرد خود را از دست بدهند. پژوهش پیشرو، با استفاده از روش ترکیبی تلاش کرده است تأثیر رسانههای نوین بر مکانیزمهای داخلی رسانههای ایران و همچنین ارتباط این رسانهها با مردم و نظام سیاسی ــ اقتصادی را بررسی کند. تأثیر رسانههای نوین بر رسانهها و تأثیر آنها بر ارتباط رسانهها با نظام سیاسی ــ اقتصادی با روش کیفی گراندد تئوری و تأثیر رسانههای نوین بر ارتباط مردم با رسانهها به روش کمی پیمایش ارزیابی شد. در انتها، محقق به این نتیجه رسید که رسانههای نوین بهخودیخود سبب تغییر نظام رسانهای ایران نشدهاند؛ بلکه بهدلیل نقش پررنگ دولت و غیرحرفهای بودن در پسزمینۀ مهندسی فرهنگی و رواج فناوریهای ارتباطات و اطلاعات، این دگرگونی رخ داده و رسانههای نوین تشدیدکننده این وضعیت بودهاند. در نظام رسانهای ایران، فعالان نظام سیاسی ــ اقتصادی و مردم بهدلیل اختلال در کارکرد رسانههای جریان اصلی بهسوی رسانههای نوین رفتهاند؛ اما این رسانهها نتوانستهاند بهطور کامل جانشین رسانههای جریان اصلی شوند و نوعی از جا دررفتگی در شبکۀ رسانههای ایران به وجود آمده است. <br />
نظام رسانهای,رسانههای نوین,رسانههای جریان اصلی,روزنامهنگاری شبکهای,جامعۀ شبکهای,از جا دررفتگی
https://www.jccs.ir/article_93464.html
https://www.jccs.ir/article_93464_8faa7561648c440b16c959fc4d80b2b7.pdf
پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
فصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات
2008-8760
2538-2632
21
49
2020
03
20
مطالعه جنبههای روانشناختی ـ جامعهشناختی کاربری فیسبوک بین کاربران ایرانی و عوامل تأثیرگذار بر آنها
33
66
FA
حسین
کرمانی
دکترای علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران
h.kermani@ut.ac.ir
10.22083/jccs.2019.101694.2277
سایتهای شبکۀ اجتماعی در دو دهه اخیر جایگاه ویژهای بین کاربران پیدا کردهاند و در این بین سایت فیسبوک محبوبترین شبکۀ اجتماعی مورد استفاده بوده است. این سایت در ایران نیز کاربران زیادی دارد و به همین دلیل تحقیق درباره جوانب مختلف آن ضرورت دارد. این مقاله به مطالعه عوامل مؤثر بر جنبههای روانشناختی ـ جامعهشناختی کاربری فیسبوک میپردازد. ما برای شناخت این جنبهها، نظریه استفاده و خشنودی و نمایش را مثلثبندی کردهایم و از این طریق پنج جنبه اصلی روانشناختی ـ جامعهشناختی کاربری فیسبوک را شناسایی کردهایم که عبارتند از: جنبه جبرانی کاربری فیسبوک، بازنمایی خود، فرایند جامعهپذیری، اعتیاد به فیسبوک و هویت مجازی. برای مطالعه عوامل مؤثر بر این جنبهها، سه دسته متغیرهای جمعیتشناختی، ویژگیهای روانشناسانه و میزان حضور در فیسبوک در نظر گرفته شد و با استفاده از روش پیمایش آنلاین، تحقیق اجرا شد. پرسشنامه به مدت 3 ماه در دسترس بود و 354 پاسخنامه در این مدت گردآوری شد. سپس همبستگی بین متغیرهای مختلف و وجود تأثیر علی بین متغیرهای همبسته با استفاده از نرمافزار اسپیاساس تحلیل و در نهایت مدل علی تحقیق با استفاده از نرمافزار آموس ارائه شد. یافتههای تحقیق نشان میدهد که تمام عوامل روانشناسانه فرد با تمام جنبههای روانشناختی ـ جامعهشناختی کاربری فیسبوک بین کاربران ایرانی همبستگی دارد؛ اما تمام این همبستگیها علّی نیست. نتایج همچنین نشان داد که از بین عوامل روانشناسانه، روان رنجوری و خطرپذیری قدرت تبیینکنندگی بیشتری دارند، در حالیکه خودشیفتگی بر هیچیک از جنبههای کاربری تأثیر علّی ندارد.
فیسبوک,اعتیاد به فیسبوک,بازنمایی خود,هویت مجازی,عوامل اصلی پنجگانه ویژگیهای شخصیتی,خودشیفتگی
https://www.jccs.ir/article_93823.html
https://www.jccs.ir/article_93823_8451ad763fadcfed6024c2ae1823469c.pdf
پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
فصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات
2008-8760
2538-2632
21
49
2020
03
20
جوهرزدایی: تقلیل دین به عرفانهای نوظهور (مطالعه موردی: تحلیل گفتمان انتقادی برنامههای پرگار از شبکه بیبیسی فارسی)
67
92
FA
عارف
دانیالی
استادیار گروه الهیات، گروه فلسفه و حکمت اسلامی، دانشکده علوم انسانی و تربیت بدنی دانشگاه گنبد کاووس (نویسنده مسئول)
aref_danyali@yahoo.com
خدیجه
آقائی
استادیار گروه زبانهای خارجه، دانشکده علوم انسانی و تربیت بدنی دانشگاه گنبد کاووس
aghaei.khadijeh@gmail.com
10.22083/jccs.2019.166330.2680
مقاله پیشرو با تحلیل گفتمان انتقادی 24 برنامه از مجموعه برنامههای پرگار شبکۀ تلویزیونی بیبیسی فارسی میخواهد نشان دهد که چگونه گفتمان هژمونیکِ مسلط بر این مجموعه برنامۀ گفتمان سکولاریسم ـ سعی در القای این ایده دارد که دین در جهان معاصر تنها در شکل عرفانهای نوظهور یا معنویتهای شخصی میتواند به حیات خود ادامه دهد، دینی که از قلمروی عمومی غایب است. در راستای صورتبندی این شکل دینورزی، از طریق دوقطبیسازیهایی همچون کارشناسان مدرن مراجع سنتی، عرفان ـ فقه، گوهر دین ـ مناسک دین، فردگرایی ـ مرجعیتگرایی میکوشد از تمامی عناصری که در میان دینداران سنتی همچون ذاتیات و مسلمات فرض شده، جوهرزدایی کند. «دین پیرایی» و «دینزدایی» دو رویکردی است که سکولاریسم برای جوهرزدایی از دین بکار میگیرد. تحت این رویۀ جوهرزدایی است که دین به چیزی نحیف و خنثی بدل میشود و دیگر در زندگی اجتماعی همچون پدیداری عینی قابل تشخیص نخواهد بود.<br /> <strong> </strong>
سکولاریسم,جوهرزدایی,دینپیرایی,دینزدایی,تحلیل گفتمان انتقادی
https://www.jccs.ir/article_93835.html
https://www.jccs.ir/article_93835_91cbe513352ea3e9a518ffbf47974a6d.pdf
پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
فصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات
2008-8760
2538-2632
21
49
2020
03
20
بازنمایی گفتمانهای خانواده در مجلات عامهپسند ایرانی
93
122
FA
امیر
رستگار خالد
استادیار گروه جامعهشناسی دانشگاه شاهد (نویسنده مسئول)
amir_rastegarkhaled@yahoo.com
ابوالفضل
اقبالی
دانشجوی دکترای دانش اجتماعی مسلمین دانشگاه تهران
abolfazl_eghbali62@yahoo.com
عاطفه
خالقی
کارشناسارشد جامعهشناسی دانشگاه شاهد
at_khaleghi@yahoo.com
10.22083/jccs.2019.138452.2493
خانوادهگرایی بهمثابه یک گفتمان هژمونیک در فضای فرهنگی و رسانهای کشور در سالهای اخیر توسط گفتمانهای رقیب از جمله جریان فکری و فرهنگی فمینیسم به چالش کشیده شده است. امروزه فضای فرهنگی و رسانهای جامعۀ ایرانی بهویژه عرصۀ مطبوعات و نشر محل تخاصم گفتمانی این دو رویکرد هستند. این پژوهش درصدد بررسی کیفیت بازنمایی گفتمانهای نظری پیرامون خانواده در عرصۀ مجلات عامهپسند ایرانی است. روش مورد استفاده در این تحقیق، تحلیل گفتمان با بهرهگیری از روششناسی لاکلا و موفه است. نمونه مورد بررسی در این پژوهش مجلات خانواده سبز، خانوادۀ ایرانی، موفقیت و روزهای زندگی بوده و متون ستونهای خانوادگی این مجلات بهعنوان واحد تحلیل این تحقیق خوانش شدهاند. نتایج پژوهش حاکی از این است که مؤلفهها و عناصر گفتمان خانوادهگرا که با محوریت جمعگرایی و دال مرکزی «سازش» در فضای نظری کشور صورتبندی میگردد، در مجلات عامهپسند بهصورت پررنگتری برساخت شده و در مقابل عناصر و مؤلفههای گفتمان فمینیستی با محوریت فردگرایی و دال مرکزی «حقوق» حضور کمرنگتری در مطالب این مجلات داشته است. به نظر میرسد در فضای فرهنگی جامعه ایرانی هنوز ردپای نظم دینی ـ سنتی خانواده بهصورت کاملاً پررنگ محسوس بوده و گفتمانهای رقیب از جمله جریان فمینیستی یا روشنفکری نتوانستهاند گفتار غالبی را در حوزۀ خانواده و مناسبات آن برای عامۀ مردم ارائه نمایند.
تحلیل گفتمان,خانواده,فردیت,مجلات عامه پسند
https://www.jccs.ir/article_93826.html
https://www.jccs.ir/article_93826_df8bfac6b394cf8b7cdfc28517456498.pdf
پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
فصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات
2008-8760
2538-2632
21
49
2020
03
20
ارزیابی گذران اوقات فراغت در رسانههای اجتماعی
123
146
FA
مرضیه
خلقتی
دانشجوی دکتری ارتباطات، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران
mzkhelghati@ut.ac.ir
10.22083/jccs.2019.142337.2526
هدف این مقاله، ارزیابی شرایط و زمینههای اولویتبخشی به رسانههای اجتماعی برای گذران اوقات فراغت، نحوۀ استفادۀ فراغتی از رسانههای اجتماعی و ارزیابی تأثیرات مثبت و منفی آن از منظر کاربران بوده و از رویکرد نظریۀ زمینهای استفاده کرده است. براساس تحلیل دادههای مصاحبههای کیفی، چهار مقولۀ عمدۀ نیازهای ارتباطی، نیازهای فراغتی، نیازهای فناورانه و نیاز به تجربههای متفاوت بهعنوان شرایط زمینهساز گذران اوقات فراغت، سه مقولۀ رشد تواناییهای ارتباطی، تأثیرات روانی و تقویت منافع فردی بهعنوان تأثیرات مثبت دستهبندی شدند و تأثیرات منفی در پنج مقولۀ تأثیرات فردی، تأثیرات بر ارتباطات خانوادگی، تأثیرات بر ارتباطات اجتماعی، تأثیرات منفی بر سلامت جسمی و روانی مطرح و عوامل تداوم دهندۀ فعالیت فراغتی در رسانههای اجتماعی نیز به عوامل فناورانه و روانی دستهبندی شدند. نتایج این تحقیق، روند جایگزینی فراغت مجازی با واقعی و آمیختگی مفاهیم فراغت و کار را نزد کاربران تأئید میکند.
اوقات فراغت,رسانههای اجتماعی,فراغت مجازی,نظریۀ زمینهای
https://www.jccs.ir/article_93828.html
https://www.jccs.ir/article_93828_51721aedd14bc4f66c7f4962e2eec763.pdf
پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
فصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات
2008-8760
2538-2632
21
49
2020
03
20
بررسی تحولات هویت جوانان ایرانی ( ۱۳۹۴- ۱۳۵۳)
147
180
FA
محید
فولادیان
دکتری جامعه شناسی نظری فرهنگی و عضو هیات علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد ( نویسنده مسئول)
fouladiyan@ferdowsi.um.ac.ir
حسن
رضایی بحرآباد
دکتری جامعهشناسی اقتصادی دانشگاه فردوسی مشهد
rezaeebahrabad@gmail.com
محسن
سوهانیان حقیقی
کارشناسی ارشد پژوهش علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد
sohanianhaghighi@gmail.com
10.22083/jccs.2019.126067.2392
با توجه به اتخاذ پیشفرض ترکیبی بودن هویت، سؤالات اصلی این تحقیق این است که عناصر سازنده این ترکیب در قشر جوان جامعۀ ایرانی کداماند. تحولات هر کدام از این عناصر در طول چند دهۀ اخیر چگونه بوده است و چه فراز و فرودی را داشته است. مناسبات میان اجزا سازندۀ هویت جمعی جوانان ایرانی چگونه است. این ترکیب چه نوع ترکیبی است و نحوۀ آرایش، همنشینی، داد و ستد و تعامل میان این عناصر به چه ترتیبی است؛ روش تحقیق این پژوهش مطالعۀ طولی و ملی است که بر مبنای تحلیل ثانویه دادههای کمی متغیرهای مورد مطالعه در بازۀ زمانی سالهای 1394- 1353انجام گرفته است. نتایج نشان میدهد، هویت مذهبی با میانگین 11/83 در مقیاس ۱۰۰ غالبترین نوع هویت در این سالها در جامعۀ جوانان ایرانی بوده است. پس از آن هویت ملی با میانگین 29/80 بیشترین گسترش را در میان جوانان دارد. هویت قومی با 46/53 و همچنین هویت مدرن با 03/52 در ردههای بعدی قرار دارند. برحسب آزمونهای همبستگی و براساس نمودار هم تغییری بهطور کلی میتوان استنباط کرد بین هویت ملی و هویت قومی در میان جوانان در سال 86 رابطه وجود دارد. ضریب همبستگی این دو متغیر مستقیم و معنادار در حد متوسط است. همچنین نتایج حاصل از آزمون همبستگی اسپیرمن بین هویت ملی و هویت مذهبی در میان جوانان در سالهای 1386، 1384، 1379 و 1388 نشان از وجود رابطۀ بین این دو هویت است. ضریب همبستگی این دو متغیر مستقیم و معنادار در حد متوسط است.
هویت ملی,هویت مذهبی,هویت مدرن,هویت قومی
https://www.jccs.ir/article_93463.html
https://www.jccs.ir/article_93463_bbe1841643570561d8876093e0763794.pdf
پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
فصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات
2008-8760
2538-2632
21
49
2020
03
20
معرفی زباهنگ مرگمحوری و شادیگریزی از طریق تفحص در گفتمانشناسی «مرگ» در زبان فارسی
181
206
FA
رضا
پیشقدم
استاد گروه زبان انگلیسی، دانشگاه فردوسی مشهد
pishghadam@um.ac.ir
آیدا
فیروزیان پوراصفهانی
استادیار گروه زبان انگلیسی، دانشگاه بینالمللی امام رضا(ع) (نویسنده مسئول)
firooziyan@imamreza.ac.ir
آیلین
فیروزیان پوراصفهانی
استادیار گروه زبان انگلیسی، دانشگاه دامغان
a.firoozian@du.ac.ir
10.22083/jccs.2019.154431.2611
نظر به اهمیت زبان و واژگان در منعکس نمودن باورهای فرهنگی حاکم بر جوامع و در نهایت، شناخت بهتر و کاملتر این باورها، جستار حاضر که در زمرۀ پژوهشهای جامعهشناسی زبان قرار دارد، بر آن شده است تا در پرتوی الگوی هایمز (1967)، به بررسی کارکردهای مختلف قطعۀ زبانی «مرگ» و عبارات مرتبط با آن، در پیکرهای نمونه از زبان فارسی بپردازد. «مرگ» و عبارات وابسته به آن از جمله مضامینی هستند که از زوایای مختلف فرهنگی، اجتماعی و نیز زبانی قابل تفحص و بررسی بوده و به خوبی میتوانند باورهای فرهنگی جوامع را به تصویر کشند. به منظور نیل به هدف مورد نظر، نخست تعداد 673 بافت طبیعی که در آنها گفتمان مرتبط با «مرگ» بکار رفته بود، ضبط شد و پس از بررسی دادههای گردآوری شده براساس بخشهای هشتگانۀ مدل هایمز (1967)، موارد کاربرد این قطعۀ زبانی از منظر اجتماعی و زباهنگهای مرتبطِ حاکم در جامعۀ فارسی زبان استخراج گردید. یافتههای حاصل از پژوهش، حاکی از آن بود که دلیل نهفته در پس کاربرد گستردۀ قطعۀ زبانی مذکور در میان فارسیزبانان، حاکمیت زباهنگهای مرگاندیش و مرگطلب بودن، مردهپرستی، غمستایی و شادیگریزی در جامعۀ ایرانی است.
فرهنگ کاوی,کالبد شکافی زبان,زباهنگ,مدل SPEAKING هایمز,مرگ
https://www.jccs.ir/article_93832.html
https://www.jccs.ir/article_93832_26e3c12a1c517f4bb857d35caef5442b.pdf
پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
فصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات
2008-8760
2538-2632
21
49
2020
03
20
پیوندسازی ژانری، امر هنجارمند و هنجارگریز فرهنگی در سینمای کمدی ایران (موردکاوی فیلمهای پرفروش کمدی در بازه زمانی 1362-1392)
207
226
FA
سید علی
روحانی
0009-0000-0636-1315
دانشیار و هیات علمی گروه سینما، دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر (نویسنده مسئول)
alirouhani1@yahoo.com
وحیداله
موسوی
استادیار و هیات علمی دانشگاه صدا و سیما
vmoosavi@yahoo.com
10.22083/jccs.2019.119887.2374
این پژوهش به بررسی ابعاد زیباییشناسی و فرهنگی ژانر کمدی در بازۀ زمانی (1392-1362) میپردازد. با استفاده از ابزارهای تحلیلی نظریۀ ژانر و با توجه به متغیرهای تقاطعهای هنجارگریز (لذت ژانری) و هنجارمند (ارزشهای فرهنگی) و وضعیت پیوندی به تحلیل پرفروشترین نمونههای آماری کمدی در سینمای ایران پرداخته میشود. دادهها از طریق مطالعۀ اسنادی، کتابخانهای و مشاهدهای گردآوری شدهاند و با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی، رابطۀ بین تقاطعهای ژانری و وضعیت پیوندی در هر یک از نمونهها مورد بررسی قرار میگیرد. از یکسو، نمونههای آماری مورد بررسی از قابلیت پیوندی شدن ژانر کمدی با ژانرهای گوناگون حکایت میکنند و بر روندمحوری این ژانر صحه میگذارند. از سوی دیگر، ژانرهای الحاقشده محملی برای هنجارگریزهای ژانری فراهم میکنند. هرچه تنش بین امر هنجارمند و هنجارگریز بیشتر است، تأثیر ژانری نیز افزایش مییابد.
ژانر کمدی,پیوندسازی,امر هنجارمند فرهنگی,امر هنجارگریز,سینمای ایران
https://www.jccs.ir/article_93824.html
https://www.jccs.ir/article_93824_aade39d23f2c0ab800cf393a4b5ed2ce.pdf
پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
فصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات
2008-8760
2538-2632
21
49
2020
03
20
فرافیلم و نسبت «خود» و «دیگری» در سینمای عبّاس کیارستمی
227
254
FA
جلال
نصیری هانیس
دانشجوی دکترای پژوهش هنر، دانشکده پژوهشهای عالی هنر و کارآفرینی، دانشگاه هنر اصفهان
nasiryhanis@yahoo.com
نادر
شایگان فر
0000-0003-0316-8397
دانشیار گروه پژوهش هنر، دانشکده پژوهشهای عالی هنر و کارآفرینی، دانشگاه هنر اصفهان (نویسنده مسئول)
n.shayganfar@aui.ac.ir
احمد
الستی
دانشیار گروه هنرهای نمایشی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران
a.alasti@yahoo.com
10.22083/jccs.2019.191830.2846
فرافیلم آن دسته از فیلمهایی است که موضوع آن ماهیت سینما و امر فیلمسازی است، فیلمسازان این آثار با نگاه انتقادی به شیوۀ تولید معنا، تخیلی یا تصنعی بودن فیلم را برجسته کرده و به رویارویی با توهم موجود در فیلمهای متعارف و واقعگرا میپردازند. تقابل و کشمکش شخصیتها در آثار سینمایی بهعنوان یک اصل، اهمیت مطالعۀ نسبت «خود» و «دیگری» را در آنها بهخوبی نمایان میکند. نسبت خود و دیگری در بخش زیادی از تاریخ فلسفه طبق رابطه سوژه ـ ابژه صورتبندی شده است. از نظر سارتر انسان تحت «نگاه» دیگری تبدیل به شیء شده و آزادی خود را از دست میدهد. در مقابل، لویناس فرض کردن «دیگری» را بهعنوان یک ابژۀ شناخت، خشونت علیه «دیگری» میداند. بر اساس تحلیل روابط شخصیتهای آثار کیارستمی میتوان به این سؤال پاسخ داد که نسبت «خود» و «دیگری» در فیلمها و فرافیلمهای او چگونه است. در بررسی فیلمهای «خانۀ دوست کجاست» و «طعم گیلاس» و فرافیلمهای «کلوزآپ»، «زیر درختان زیتون» و «باد ما را خواهد برد»، از روش توصیفی ـ تحلیلی با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف استفاده شده است تا بتوان تأثیر تفاوت ساختاری فرافیلمها در نوع بازنمایی «دیگری» را در آثار این کارگردان نشان داد. نتیجۀ تحقیق حاکی از آن است که بهرغم اشتراک خالق و پسزمینۀ اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خلق این آثار، برخلاف فیلمها، در فرافیلمهای کیارستمی به سبب ویژگیهای خود بازتابی و خود انتقادی، نسبت خود و دیگری، لویناسی و دیگر آئین است که این امر حاکی از ساختاربندی مجدد نظم گفتمانی مستقر جامعه در نسبت با «دیگری» است.
فرا فیلم,دیگری,تحلیل انتقادی گفتمان,لویناس,عباس کیارستمی
https://www.jccs.ir/article_99771.html
https://www.jccs.ir/article_99771_718c58dfe5d39438944d1c191aca32cc.pdf
پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
فصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات
2008-8760
2538-2632
21
49
2020
03
20
شناخت رابطۀ بین فردگرایی و محرومیت نسبی با بیتفاوتی اجتماعی (مورد مطالعه: جوانان شهر کرمانشاه)
255
287
FA
محسن
صفاریان
0000-0002-1644-463X
دانشجوی دکتری جامعه شناسی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
mfsafarian@gmail.com
عبدالرضا
ادهمی
دانشیار گروه جامعه شناسی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران (نویسنده مسئول)
adhamiab@yahoo.com
علی
مرادی
0000-0002-1644-463X
دانشیار گروه جامعهشناسی واحد اسلام آبادغرب، دانشگاه آزاد اسلامی، اسلام آبادغرب، ایران.
moradi.pop@gmail.com
10.22083/jccs.2019.187991.2810
هدف این پژوهش، شناخت رابطۀ بین فردگرایی و محرومیت نسبی با بیتفاوتی اجتماعی با تأکید خاص بر جوانان شهر کرمانشاه است. روش مورد استفاده پیمایشی و ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه محقق ساخته است. جامعۀ مورد مطالعۀ جوانان 20 تا 30 ساله شهر کرمانشاه است که تعداد 400 نفر از آنها با روش نمونهگیری لین و تصادفی خوشهای مورد مطالعه قرار گرفت. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار اسپیاساس و آموس مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان میدهد که میزان محرومیت نسبی با مقدار همبستگی (134/0=r) و فردگرایی با مقدار همبستگی (202/0=r) با بیتفاوتی اجتماعی جوانان ارتباط معناداری دارند. نتایج رگرسیون نشان میدهند مقدار T برای فردگرایی برابر (76/3 T=) و برای میزان محرومیت نسبی برابر (38/2 T=) است. این دو متغیر روی هم رفته توانستند مقدار 24/0 از تغییرات درونی متغیر میزان بیتفاوتی اجتماعی را تبیین کنند. نتایج حاصل از مدل معادله ساختاری (آموس) نشان میدهد که مقدار P-value برای چهار متغیر (محرومیت نسبی با مقدار 949/0، فردگرایی با مقدار 260/0، میزان تحصیلات با مقدار 210/0 و متغیر مدت زمان سکونت با مقدار ضریب رگرسیون استاندارد برابر 255/0) در سطح خطای کوچکتر از 05/0 است که نشان میدهد تأثیر متغیرهای مذکور بر متغیر وابسته معنادار هستند. نتایج مذکور براساس شاخصهای برازش مدل برای RMR برابر 233/0، شاخص RMSEA برابر با 046/0، شاخص CMIN/DF برابر 012/2 و شاخصهای CFI و PCFI با مقادیر 943/0 و 767/0 در حد قابل قبولی مدل را مورد تأیید قرار میدهند.
بیتفاوتی اجتماعی,محرومیت نسبی,فردگرایی,جوانان,کرمانشاه
https://www.jccs.ir/article_96359.html
https://www.jccs.ir/article_96359_54f51913cad43be7add939e6022d4e67.pdf