حسین کچویان؛ اکبر محمدی
چکیده
انقلابهای کبیر، در تعبیری کلی و خارج از مناقشات نظری بهعنوان دگرگونیهای بزرگ و تغییرهای بنیادینی شناخته میشوند که نظم اجتماعی پیشین را از میان برده و نظم جدیدی را بنیانگذاری میکنند. در پاسخ به این مسئله که چگونه این تغییر و دگرگونی و نظم یابی ممکن میشود نظریات مختلفی در حوزه علوم اجتماعی بیانشده است. اولین صورتبندیها ...
بیشتر
انقلابهای کبیر، در تعبیری کلی و خارج از مناقشات نظری بهعنوان دگرگونیهای بزرگ و تغییرهای بنیادینی شناخته میشوند که نظم اجتماعی پیشین را از میان برده و نظم جدیدی را بنیانگذاری میکنند. در پاسخ به این مسئله که چگونه این تغییر و دگرگونی و نظم یابی ممکن میشود نظریات مختلفی در حوزه علوم اجتماعی بیانشده است. اولین صورتبندیها از چگونگی نظمیابی جامعه بهواسطه نظریهپردازان قرارداد اجتماعی و سپس اقتصاددانان سیاسی انجام گرفت. پرسش هابزی، اما در مرکزیت تمامی بررسیها قرار دارد؛ چگونه امکان دارد که افرادی با امیال متفاوت یک جامعه را تشکیل بدهند، چگونه ممکن است خواستهای متفاوت بدنمندی واحدی را ممکن کنند؟ جامعهشناسی با صورتهای متفاوت قراردادگرایی که امر اجتماعی را بهوسیله امری خارج از منطق اجتماع تحلیل میکردند مخالفت کرد؛ جامعهشناسی پرسش از نظم اجتماعی را درون مناسبات جمعی انسانها بررسی کرد؛ دورکیم در پاسخ به این مسئله از تجربه جامعه بهعنوان عنصر پیونده دهنده ارزشی نام میبرد و وبر کاریزما را بهعنوان ارزشگذاری میداند که افراد از طریق تسلیم یا ایمان به کاریزما با یکدیگر پیوند برقرار میکنند. مفاهیمی مانند امر قدسی، غلیان جمعی، جوشوخروش جمعی، کاریزما و خلسههای جمعی در دورکیم و وبر با یکدیگر همپوشانی دارند که امکان فهم تغییرات بزرگ اجتماعی بهواسطه ترکیب این مفاهیم را مهیا میکنند. ازآنجهت که انقلابها رخداد دگرگونکننده و نظم بخش حیات اجتماعی هستند؛ از طریق تحلیل وضعیت و ماهیت انقلابها میتوان به پرسش چگونگی شکلگیری نظم اجتماعی پاسخ داد.