رضا تسلیمی طهرانی
چکیده
مقالۀ پیش رو تأثیر اندیشه های بنیانگذاران جامعهشناسی (مارکس، دورکیم و وبر) بر اندیشه های علی شریعتی را بررسی می کند و همچنین خواستار وضوح نقدهای صورتگرفته از سوی شریعتی بر اندیشه های متفکران ذکرشده است. در این راه، با استفاده از روشهای اسنادی و تحلیل محتوای کیفی، استنادات شریعتی به نظریات مارکس، دورکیم و وبر ...
بیشتر
مقالۀ پیش رو تأثیر اندیشه های بنیانگذاران جامعهشناسی (مارکس، دورکیم و وبر) بر اندیشه های علی شریعتی را بررسی می کند و همچنین خواستار وضوح نقدهای صورتگرفته از سوی شریعتی بر اندیشه های متفکران ذکرشده است. در این راه، با استفاده از روشهای اسنادی و تحلیل محتوای کیفی، استنادات شریعتی به نظریات مارکس، دورکیم و وبر مقولهبندی شده اند و در هر مقوله تأثیرات و نقدهای صورتگرفته تحلیل شدهاند. مقولات اصلی مشخصشده عبارتاند از: دین، عدالتخواهی، ازخودبیگانگی، استعمار، شیوۀ تولید آسیایی، ویژگی های قرون جدید و پروتستانتیسم. بر اساس نتیجۀ بهدستآمده از پژوهش پیش رو، ارتباط اندیشه های علی شریعتی و بنیانگذاران جامعهشناسی ارتباطی دوسویه و متقابل است. به بیان دیگر، درعینحال که شریعتی در بسیاری موارد تحت تأثیر نظریات بنیانگذاران جامعهشناسی قرار داشته، در موارد بسیاری نیز با دیدگاهی انتقادی به نظریات آنها پرداخته است.