سیدعلیرضا افشانی؛ علی روحانی؛ نگین نعیمی
چکیده
مرگ پدیدهای اجتماعی است که دانشمندان علوم اجتماعی ابعاد متفاوتی از آن را مطالعه و بررسی کردهاند. در این میان، مرگهای غیرمنتظره که بهواسطۀ تصادف، غرقشدگی، آتشسوزی و... رخ میدهند، علاوه بر پیامدهای جمعیتی، پیامدهای اجتماعی و فرهنگی نیز دارند که کمتر بررسی شدهاند. هرروزه تعداد زیادی از شهروندان با مرگهای ناگهانی مواجه ...
بیشتر
مرگ پدیدهای اجتماعی است که دانشمندان علوم اجتماعی ابعاد متفاوتی از آن را مطالعه و بررسی کردهاند. در این میان، مرگهای غیرمنتظره که بهواسطۀ تصادف، غرقشدگی، آتشسوزی و... رخ میدهند، علاوه بر پیامدهای جمعیتی، پیامدهای اجتماعی و فرهنگی نیز دارند که کمتر بررسی شدهاند. هرروزه تعداد زیادی از شهروندان با مرگهای ناگهانی مواجه میشوند که اثرهای روانی اجتماعی خاصی را برای داغدیدگان در پی دارد. هدف پژوهش پیش رو کشف فرایند چگونگی واسازی داغدیدگان بعد از مرگ عزیزان بود. برای فهم این فرایند، با استفاده از رویکرد کیفی و روش گراندد تئوری، سعی شد چگونگی واسازی افراد داغدیده کشف و برساخت شود. دادههای موردنیاز با استفاده از نمونهگیری نظری و مصاحبههای عمیق جمعآوری شد. نمونههای پژوهش نیز شامل داغدیدگانی میشدند که تجربۀ مرگهای ناگهانی عزیزان خود را در بستر سنتیـمذهبی شهر یزد داشتند. دادهها با استفاده از فرایند کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی بهدقت تحلیل شد. سپس جدول مفاهیم و مدل پارادایمی ارائه شد. نتایج نشاندهندۀ این واقعیت است که افراد در مواجهه با فقدان به لحاظ روانی و اجتماعی آن را برساخت میکنند؛ اما در گذر زمان، با مداخلۀ برخی شرایط حاکم بر پژوهش، بهویژه همدردی و حمایتهای دریافتی یا محرومیت از آن در فضای روابط درونفردی و میانفردی مستقر در آن، با راهبردهای متفاوتی همانند تنظیم عواطف، سرزنش متقابل و انتظارات حمایتی سعی میکنند در ماتمنشانی خود بازاندیشی کنند و بهآهستگی فرایند واسازی خود را تکمیل کنند.