حسن خجسته
چکیده
موسیقی یکی از پرکاربردترین و شاید از ضروریترین انواع هنری است که در تولیدات رسانههای صوتی و تصویری نقش مهمی دارد. هر رسانه، معنایی به اقتضای خودش تولید میکند. موسیقی در رسانه رادیو همان معنایی را ندارد که بهصورت تصویری از تلویزیون یا در قالب ویدئوکلیپ پخش میشود. موسیقی فقط ترکیب صداهای گوناگون سازها بر اساس اصول خاصی است که ...
بیشتر
موسیقی یکی از پرکاربردترین و شاید از ضروریترین انواع هنری است که در تولیدات رسانههای صوتی و تصویری نقش مهمی دارد. هر رسانه، معنایی به اقتضای خودش تولید میکند. موسیقی در رسانه رادیو همان معنایی را ندارد که بهصورت تصویری از تلویزیون یا در قالب ویدئوکلیپ پخش میشود. موسیقی فقط ترکیب صداهای گوناگون سازها بر اساس اصول خاصی است که احساس و عواطف شنوندگان را تحت تأثیر قرار میدهد. اگر برای موسیقی معنایی وجود داشته باشد، شنوندگان از طریق تداعی، معنایی برای آن تصور میکنند. اگر قطعه موسیقی با کلام باشد یعنی سرود یا ترانه، ترکیب این دو متن، یعنی موسیقی و کلام نیز ممکن است معنای دیگری برای شنونده رادیو به وجود آورد. اگر همین قطعه موسیقی بهصورت ویدئو موسیقی یا کلیپ باشد، بیننده با سه متن درهمتنیده مواجه میشود: موسیقی، کلام و تصویر. اگرچه کلیپ متن اصلی است ولی این سه متن کارکرد بینامتنی دارند که میتواند معنای ذهنی بیننده را عوض کند. در این مقاله با استناد به منابع کتابخانهای، نگاهی به نشانهشناسی موسیقی و بینامتنیت و اقتضائات درک معنا در هر نوع رسانه و همچنین درک معنای موسیقی، به تبیین تفاوت معنایی موسیقی رادیو و ویدئو موسیقی یا کلیپهای تلویزیونی می پردازد.
حسن خجسته باقرزاده؛ ملیکا بردبار؛ سید وحید عقیلی
چکیده
امروزه مصرف رسانهها در سراسر جهان بسیار بالاست و با پیشرفت فناوری، فرصتهای بیشتری برای انتخاب مخاطبان در موقعیتها، مکانها و با رفتارهای مختلف در سراسر جهان ایجاد شده است. این فرصت، سپهر رسانهای را گستردهترکرده و شیوهای را که مخاطبان در آن تعامل و استفاده میکنند، تغییر داده است. در دهههای اخیر، با توجه به تغییرات ...
بیشتر
امروزه مصرف رسانهها در سراسر جهان بسیار بالاست و با پیشرفت فناوری، فرصتهای بیشتری برای انتخاب مخاطبان در موقعیتها، مکانها و با رفتارهای مختلف در سراسر جهان ایجاد شده است. این فرصت، سپهر رسانهای را گستردهترکرده و شیوهای را که مخاطبان در آن تعامل و استفاده میکنند، تغییر داده است. در دهههای اخیر، با توجه به تغییرات چشمگیر فنّاوری، اقتصاد، سیاست و جامعه، نگرش و نقش مخاطبان رسانه در سراسر جهان بهطور چشمگیری تغییر کرده و این امر به نوبۀ خود بر استراتژیهای رسانهای، تولید محتوا و همچنین تغییر مدلهای تجاری تأثیر گذاشته است. در پژوهش پیشرو، با استفاده از روش تحقیق آیندهپژوهی دلفی و با بررسی دیدگاههای 15 متخصص حوزۀ رسانه، عوامل مؤثر بر چگونگی مصرف مخاطبان آیندۀ رسانه بررسی شده است. یافتهها حاکی از آنند که در آینده مخاطبان هیچگونه محدودیتی در نحوۀ مصرف، ابزار ارتباطی، زمان و مکان استفاده از رسانه ندارند و تحت هر شرایطی میتوانند رسانه را مصرف کنند و از سوی دیگر نقش آنها میتواند بین فرستنده و گیرنده مدام در حال جابهجایی باشد(مدل ارتباطی تعاملی). این مخاطبان قدرت انتخاب در میان طیف گستردهای از محتوا و خدمات از پلتفرمهای مختلف دارند و در نهایت آنها خود میتوانند محتوا را تولید کنند و به مصرفکنندگانی هوشمند، تولید ـ مصرفکننده و تولیدکننده ـ طراح خدمت تبدیل میشوند که همۀ اینها بر اثر تقسیمبندی مخاطبان در محیط همگرایی رسانهای است.
حسن خجسته باقرزاده
چکیده
رسانهها تولیدات خود را براساس الگوهای هنجاری تعریف شدهای که در تشکیلات سازمانها بروز و ظهور دارد، تولید میکنند. این الگوها در طول زمان تبدیل به کلیشههای قدرتمندی میشوند که خلاصی از آنها چندان میسر نیست. از اینرو یافتن الگویی متفاوت برای ارائه محتوای متفاوت همواره یکی از دغدغههای مهم سازمانهای رسانهای ...
بیشتر
رسانهها تولیدات خود را براساس الگوهای هنجاری تعریف شدهای که در تشکیلات سازمانها بروز و ظهور دارد، تولید میکنند. این الگوها در طول زمان تبدیل به کلیشههای قدرتمندی میشوند که خلاصی از آنها چندان میسر نیست. از اینرو یافتن الگویی متفاوت برای ارائه محتوای متفاوت همواره یکی از دغدغههای مهم سازمانهای رسانهای میباشد. این مهم فقط بر نوع محتوا تأثیر ندارد بلکه بر ابعاد مختلف سازمان رسانه اعم از چگونگی فرایند تولید و نحوه چینش ساختار سازمانی و الگوی نیروی انسانی نیز تأثیرگذار است. بر این اساس در این مقاله سعی شده با روش توصیفی ـ تحلیلی و استفاده از مقولهبندی، ضمن معرفی الگوهای فعلی و رایج دستهبندی تولید محتوا، بر اساس تجربه حدود بیست ساله مدیریت در بخشهای صف و ستاد در رسانه ملی الگوی هنجاری متفاوتی برای تولید محتوای رسانهها ارائه شود. هرچند این الگوها از جهت مقولهبندی متفاوت است اما با تساهل میتواند در مقولههای کلی محتوا مانند اجتماعی یا سیاسی و نظایر آن نیز قرار گیرد. مبنای این الگوی هنجاری مقولهبندی محتوا براساس امور زندگی روزانه مردم و رویدادهای پیرامون آن است که قابلیت استفاده در تولید محتوا برای انواع رسانهها را دارد.رسانه ها تولیدات خود را براساس الگوهای هنجاری تعریف شده ای که در تشکیلات سازمان ها بروز و ظهور دارد، تولید می کنند. این الگوها در طول زمان تبدیل به کلیشه های قدرتمندی می شوند که خلاصی از آنها چندان میسر نیست. از این جهت یافتن الگویی متفاوت برای ارائه محتوای متفاوت همواره یکی از دغدغه های مهم سازمان های رسانه ای می باشد. این مهم فقط بر نوع محتوا تأثیر ندارد بلکه بر ابعاد مختلف سازمان رسانه اعم از چگونگی فرایند تولید و نحوه چینش ساختار سازمانی و الگوی نیروی انسانی نیز تأثیرگذار است. بر این اساس در این مقاله سعی شده با روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از مقوله بندی، ضمن معرفی الگوهای فعلی و رایج دسته بندی تولید محتوا، بر اساس تجربه حدود بیست ساله مدیریت در بخش های صف و ستاد در رسانه ملی الگوی هنجاری متفاوتی برای تولید محتوای رسانه ها ارائه شود. هرچند این الگوها از جهت مقوله بندی متفاوت است اما با تساهل میتواند در مقوله های کلی محتوا مانند اجتماعی یا سیاسی و نظایر آن نیز قرارگیرد. مبنای این الگوی هنجاری مقوله بندی محتوا براساس امور زندگی روزانه مردم و رویدادهای پیرامون آن است که قابلیت استفاده در تولید محتوا برای انواع رسانه ها را دارد.